یادی از اسراء و معراج
میگویند: «کسی که حافظه ندارد، آیندهای ندارد». دشمنان امت اسلامی در تبانی آشکار با حاکمان مسلمان، موفق شدهاند با شعار «خشکاندن سرچشمههای افراطگرایی» نسلهای مسلمان را از اصلشان از جمله سیرۀ نبوی، جدا کنند. وبرنامههای آموزشی را از هر چیزی که مربوط به اسباب تولد دوبارۀ ملت و برافروختن شعلۀ شور و نشاط در درون آنها بود خلع کردند و حتی جرأت کردند – در اجرای فرمایشات باداران خود – آیاتی از قرآن را که به جهاد دعوت میکرد، حذف کنند. زیرا جهاد طبق طبقهبندیِ استکبار آمریکا بهطور کلی «تروریسم» است.
برای شکستن دیوار ابهام بر سرچشمه اصیل در شخصیت ایمانی؛ این مقاله نگاشته میشود تا برخی از مفاهیم معجزۀ اسراء و معراج را تبیین کند تا به چراغی تبدیل شود که ما را هدایت نموده و برانگیزد.
زمینۀ رویداد اسراء و معراج
رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم از روز اول بعثت همواره از جانب قریش در معرض انواع آسیبها قرار گرفت. این آسیب زمانی که اولین پیشگامان صحابه به اسلام گرویدند، افزایش یافت. محدودیتها در سال دهم بعثت، به اوج خود رسید، دقیقاً زمانی که عمویش ابوطالب، پشتیبان و منبع حمایت بیرونی آنحضرت و نیز خدیجه رضیاللهعنها همسر ایشان که مایۀ آرامش بود و بر جراحات روحی و روانی ایشان شفا میبخشید و سختی را که در راه دعوت پیامبر با آن مواجه میشد را کاهش میداد، فوت کردند.
در این هنگام مکه بر پیامبر صلیاللهعلیهوسلم تنگ آمد و ایشان به طائف رهسپار شد، به این امید که در آنجا کسی را بیابد که حرف حق را بشنود و از آن محافظت کند؛ اما آنجا نیز با انکار و مقاومت مواجه شد. اهل طائف نادانان خود را علیه ایشان شوراندند تا با توهین و دشنام و بلکه سنگ انداختن ایشان را اذیت و آزار دهند و آنان آنقدر ایشان را سنگ زدند که پاهای شریفش را خون آلود کردند. آنگاه پیامبر صلیاللهعلیهوسلم به باغی پناه برد و در طلب امان نشست و در حالی که چشمان خود را به سوی آسمان بلند کرد، با پروردگارش با این دعای جاودانه گفتگو کرد: «اللهم إليك أشكو ضَعف قوتي وقلة حيلتي وهواني على الناس يا أرحم الراحمين. أنت رب المستضعفين، وأنت ربي، إلى من تكلني، إلى بعيد يتجهمني أو إلى عدو ملكته أمري؟ إن لم يكن بك علي غضب فلا أبالي، ولكن رحمتك ـ أو عافيتك ـ أوسع لي. أعوذ بنور وجهك الذي أشرقت له الظلمات، وصلح عليه أمر الدنيا والآخرة من أن تُنزل بي غضبك، أو يحل علي سخطك. لك العتبى حتى ترضى، ولا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم». «پروردگارا! شکايت از ناتوانی و بيچارگی و کم ارجيم در پيش مردم را تنها به پيشگاه تو مـیآورم؛ ای مهربانترينِ مهربانان ، تو خدای منی. مرا به چه کسی وامیگذاری؟ مرا در دست بيگانهای رها میسازی که بر من چهره درهم کشد و اخم و تخم نمايد؟ يا مرا به دست دشمنی خواهی سپرد کـه کار مرا بدو واگذار کردهای؟ اگر تو بر من خشم نگيری، هر چه شود مهمّ نيست و نسبت بدان بیمبالات خواهم بود. خداوندا! پناه امن تو برای من فراخ تر از هر پناهی است. پناه میبرم به نور ذات تو که تاريکیها بدان تابناک گشتهاند و کارهای دنيا و آخرت بدان سر و سامان پذيرفتهاند، از اين که خشم خود را به من رسانی. شکايت خويش را تنها به آستان? تو میآورم تا آنگاه کـه خشنود خواهی شد، و هيچ نيرو و قدرتی نيست مگر اينکه سرچشم? آن از تو و در دست قدرت تو است».
در این زمینه از یکسو معجزۀ اسراء و معراج به عنوان تسلّی برای رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم آمد و از سویی دیگر دلیلی بر صحّت نبوت ایشان بود. به ویژه اینکه اهل مکه میدانستند که سفر بیت المقدس چهل روز طول میکشد، پس چگونه میتوان یک شب یا قسمتی از آن، این مسافت را طی کرد؟ معجزهای که قریش را شگفتزده کرد، زیرا آنان افرادی با تجربه و با دانش بودند و راههای کویری و مسیر کاروانیان را خوب میدانستند. و چون سفر آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم و صحنههای دقیقی که ایشان بیان میکردند ـ از جمله: محل استقرار کاروان تجاری قریش، گمشدن شتر و زمان دقیق ورود آن کاروان به مکه ـ را دنبال میکردند، حیرت آنها دوچندان میشد.
درسها و اندرزها
1ـ معجزه اسراء و معراج، محک ایمان و امتحان مسلمانان به شمار میرود؛ زیرا حرکت اسلامی ـ که در مرحلۀ تأسیس قرارداشت ـ ایمان و ثبات مردانه میطلبید؛ نسلی بینظیر ـ به تعبیر شهید سید قطب ـ میخواست که بار سازندگی را به دوش بکشند. مردانی که ایمانشان محکم بوده و شکاکان نمیتوانستند آنها را متزلزل کنند. مردانی از عیار ابوبکر صدیق رضیاللهعنه که در تصدیق معجزه تردید نکرد. آنها ستونهای دعوت هستند که باید به آنها تکیه کرد. و این درسی شیوا برای اعضای حرکت اسلامی است تا بین کسانی که امید به صالح شدن آنها وجود دارد و کسانی که بار دعوت را بر دوش میکشند تمایز قائل شوند.
بررسی دقیق صف برای آمادگی برای آنچه اسلام در چارچوب مبارزه با باطل میطلبید، ضروری بود. از نظر سختیها و استحقاقاتی مانند هجرت به مدینه دریافت خواهد کرد، ضروری بود. به دلیل سختیها و مشکلاتی که اسلام در زمینۀ مبارزه با باطل نصیبش میشد، مانند هجرت به مدینه. شما چه میدانید مهاجرت چیست؟ این کار خدای متعال است که در خدمت دین خود و توان بخشیدن به دعوت او، امور را اداره میکند و حوادث و رویدادها را ترتیب میدهد.
2ـ در اسراء عنصر زمانی «شب» برای نمایش صحنهها در نظر گرفته شده بود؛ مثل: کاروان تجاری و توصیف بیت المقدس و این از نشانههای حسی صحت معجزه و احترام به ذات و توانایی شناختی انسان بود. در حالی که زمان معراج را ذکر نکرد، زیرا اعتقاد به آن مبتنی بر اعتقاد به اسراء است؛ زیرا هر کس صحت اسراء را انکار کند، بحث در صحت معراج جای ندارد. در اینجا حکمت تدریجگرایی، ساخت منطقی و اتخاذ گفتمان واقعبینانه در گسترش حرکت اسلامی نمایان میشود. حکمتی که امروز اهل اسلام برای عقلانی کردن تلاشها به آن نیاز دارند: تدریجیگرایی، واقعبینی و توجه به عنصر زمان، تا مردم قانع شوند.
3ـ «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ المَسْجِدِ الحَرَامِ إِلَى المَسْجِدِ الأَقْصَى»؛ نقطه شروع و رسیدن به فعالیت اسلامی را با اشارهای زیبا به بُعد برنامهریزی در کار اسلامی را مشخص کرده است تا گامها از عدم قطعیت و بداهه در این روند دور شود. رفتار مسلمانان به صورت فردی و گروهی با نشانههایی هدایت میشود تا از انحراف در مسیر جلوگیری کنند.
4ـ انتخاب بیت المقدس به عنوان محل اسراء برای رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم بیش از یک معنا دارد. از آن جمله اشاره به وراثت اسلام از رسالتهای پیشین الهی که این امر امامت ایشان بر انبیا و رسولان را حتی قبل از معراج نیز تأیید میکند. همچنان جلب توجه امروزی مسلمانان به محوریت آزادی بیت المقدس در ساختار کیان امت اسلامی. و نیز یادوارۀ سفر اسراء و معراج مسلمانان، چه حاکمان و مردم را نسبت به فاجعۀ بیت المقدس، مردم بیت المقدس و به طور کلی مردم فلسطین بیدار کند و مسئولیت دینی و تاریخی آنها را در قبال آزار، کشتار، آوارگی و قحطی که در معرض آن قرار دارند، را گوشزد میکند.
5ـ خداوند متعال پیامبر برگزیدۀ خود را به معجزه اسراء و معراج به عنوان تسلّی و رفع آسیبی که ایشان و نسل اول مسلمانان با آن مواجه شده بود، گرامی داشت. با این حال، این رویداد خالی از یک نشانۀ زیبا و معنای دقیق نیست، و آن این است که رهبر حرکت از حواسپرتیهایی که معمولاً مردم را به رکود و تسلیم در برابر چالشها و بلایا سوق میدهد، باید رهایی یابد. از این رو، واقعۀ اسراء و معراج پیش آمد تا رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم را از دایرۀ حزن و اندوه بیرون آورد و عزم و ارادۀ او را برای از سرگیری ساختن برنامه و ابلاغ آن تیزتر کند و این یک فایدۀ تربیتی برای فرزندان نهضت اسلامی است که دربرابر موانع میبینند، و باید اعتماد آنان را نسبت به نصرت خداوند و قدرت بخشیدن به دینش افزایش دهد.
6ـ نماز نسبت به سایر عبادات، در آسمان فرض شد که نشان دهندۀ مرکزیت عبادی آن است. زیرا نماز ارتباطی است بین بنده و پروردگارش که هر روز پنج بار تجدید میشود و در اصل عروج روح برای تسبیح ملکوت خداوند متعال است. همچنان بنابر محوریت آن، اقامۀ آن سبب فلاح مؤمنان به شمار میآید. و اولین چیزی است که در قیامت از بنده سؤال میشود. به همین دلیل، ضایع کردن آن، همانگونه که در حدیث آمده، دلالت بر سست شدن پیوند دین و گسستن پیوندهای آن دارد.
در پایان
معجزه اسراء و معراج نه ـ و نباید ـ رویدادی تلقی شود که وابسته به زمان یا مرحلۀ تاریخی است که گذشته است. وگرنه چرا قرآن کریم به آن توجه کرده و سورهای را در کتاب جاویدان خدا به نام آن نامگذاری کرده است؟ بنابراین، معجزه اسراء و معراج ـ مانند سایر وقایع سیره ـ مکتبی است که باید از آن درسها، برنامههای آموزشی و عملی برای اجرای اسلام به اقتضای هر زمان و مکان استخراج می شود تا مسلمانان پیروزی موعود را در آغوش بگیرند. خداوند متعال می فرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا»، «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند؛ وعده داده است که قطعاً آنها را در زمین جانشین (و حکمران) خواهد کرد، همانگونه که کسانی را که پیش از آنها بودند جانشین (وحکمران) ساخت، و دینشان را که برای آنها پسندیده است برای آنها استوار (و پا برجا) سازد، و یقیناً (خوف و) ترسشان را به آرامش و امنیت مبدل میکند، تنها مرا پرستش میکنند و چیزی را با من شریک نمیسازند».
صدق الله العظيم. والحمد لله رب العالمين.
نویسنده: مصطفى سنكی
مترجم: خیرالله محمدی
ځوابونه