نقش زن در ساختار جامعۀ اسلامی (2)

من نسبت به تاریخ عمومی اسلام، با تاریخ هند بیشتر آشنایی دارم و می‌دانم که بسیاری از مصلحان، دعوتگران و حاکمان بزرگ هند در تمسک به دین و انسانیت خود، مدیون مادران‌شان هستند و اگر من نیز از مادرم بگویم و از لطف و منّتی که در تربیت و پرورش من، بر من دارد برای‌تان حکایت کنم [گفتنی‌های بسیاری وجود دارد] که من [نمی‌توانم حق مطلب را ادا کنم] و شرمنده می‏شوم.

به خواهران مسلمان خود می‏گویم: مدرسه‌ای که نسل جدید را تربیت می‌کند و می‌پروراند، آغوش مادرِ مهربان است و اگر این مدرسه نقش و رسالت اصلی خود را به عهده بگیرد، ما هرگز هراسی در قبال نسل جدید مسلمان در جهان نخواهیم داشت. من می‏دانم که رهبر بزرگ محمدعلی که از شخصیت‌های محوریِ حرکت آزادسازی هند بود و در دل همه، مسلمانان و هندوها جای داشت؛ همه دار و ندارش نتیجه‏ی تربیت مادرش بود و همواره قصه‏های جالبی از شیوه‌های تربیتی مادرش می‌گفت که چگونه تاروپود وجودش را با ایمان تنیده بود و گاهی بیت‌های شعری از مادرش می‏خواند که به او گفته بود: جانت برای اسلام فدا باد … جانت را برای خداوند ببخش و…

اکنون می‌خواهم بگویم که ما [در عصر خود] با تکرار واقعه‏های گذشته روبرو شده‏ایم. امت اسلامی اکنون با تمدن غرب رو در رو شده و اندیشه و تفکر غربی قوی‌ترین تفکری است که تاریخ بشر به یاد دارد و بدیهی است که تفکر غرب با غلبه‏ی سیاسی آنان نیز همراه است. وقتی از نگاه اندیشه، دانش و تکنولوژی پیروز میدان هستند و از طرفی مسلمانان که حامل آخرین پیام و رهبریت انسانیت بودند نیز به ضعف گراییده‏اند، پُر واضح است که با حقیقتی تلخ و دردناک روبرو هستیم. ما با شجاعت و صراحت نمی‏توانیم در مقابل این تمدن بایستیم و از حالت ضعف بیرون آمده و از موضع قدرت سخن بگوییم؛ مگر اینکه کانون خانواده‏ی اسلامی روحیه، رسالت و خصایل واقعی خود را دریابد و اطفال و نوجوانانِ مسلمان در این مدرسه به بهترین وجه تربیت شوند و از آن مدرسه فارغ التحصیل گردند. بنابراین ناگذیر باید این مدارس داخلیِ مادران مسلمان به صفت و حیثیت اول خود برگردد و از توان و روحیه‏ی خود محافظت کند.

این مسئولیت به دوش شما دختران و بانوان عزتمند مسلمان است؛ شما هستید که اگر اراده کنید، می‌توانید نسل جدید را طوری تربیت کنید که از صمیم قلب، از نگاهِ تمدن و فرهنگ، اخلاق و آداب و سلوک مسلمان باشند؛ پس مسئولیت به دوش شماست و خداوند متعال نیز دو عنصر جامعه [مردان و زنان] را [در تحمل مسئولت‌های دینی و ایمانی] مقارن و در کنارهم قرار داده است؛ چنانچه می‌فرماید: «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى» [آل‌عمران:195] (پس قبول کرد دعای ایشان را پروردگار ایشان به آنکه من ضایع نمی‌سازم عمل هیچ عمل کننده‌ای از شما از مرد یا زن).

و فرمود: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» [نحل:97] (هر کس عمل کرد ـ مرد باشد یا زن ـ و او مسلمان است، هر آیینه زنده کنیمش به زندگانی پاک، و بدهیم آن جماعت را مزد ایشان، به حساب نیکوترینِ آنچه می‌کردند).

تاریخ اسلام و کتاب‌های تراجم/زندگی‏نامه‌ها مملو از ذکر [نام و شرح حال] بانوان فاضله، مربیان اندیشمند، بانوان معلم، محدّث، مفسّر و ادیب است که ذکر حکایات و احوال‌شان در این مجال و فرصت محدود، ممکن نیست؛ اما شما می‌توانید در کتاب‌ها و منابع مطالعه کنید و یا از شما کسی که بخواهد می‌تواند شرح حال سیده الخنساء، بانوی شاعر و مؤمن را به عنوان رساله‏ی دکترا بنویسد؛ وی بانویی بود که فرزندش را برای جهاد و شهادت در راه خدا تجهیز کرد و زمانی که خبر شهادت فرزندش را شنید، گفت: «خداوند را شکر می‏گویم که با شهادت فرزندم، مرا مورد اکرام و اعزاز قرار داد». و نیز شرح حال سیده خوله بنت ازور که در نبرهای آغازین شام شرکت کرده بود و یا سیده رابعه العدویة بصری، یا سیده کریمه المروزیه که از راویان صحیح بخاری است و یا سایر بانوان مشهور و معروف مسلمان.

خلاصه اینکه جامعه‏ی اسلامی با یک پا نمی‌تواند حرکت کند و هر انسانی با دوپا راه می‏رود و جامعه‏ی اسلامی نیز جامعه‏ای زنده، پویا، بشری و انسانی است و هرچه قوی و فعال باشد، نمی‌تواند با یک پا راه برود و یا حرکت کند، مگر با دو پای قوی، سالم، فعال، امانت‌دار؛ آنگاه می‌تواند تمثیلی از دو پا و عضو سالم انسان را داشته باشد.

خداوند متعال در زنان صلاحیت و توان رسیدن به کمال را آفریده و می‌توانند در حوزه‌های دانش، ربانیت، معنویت و تقرّب به خداوند پیش بروند. بسیاری از مشاهیر تاریخ اسلام به برتری و کمال زنان در عهدشان اعتراف کرده‌اند و واقعات بسیاری از فضایل بانوان را ذکر کرده‌اند که چگونه توانسته‌اند با سخنان حکیمانه و سیرت معطّر خود نفع رسانی کنند و این جریان زندگی و معاشرتِ جامهه کما کان در این عصر نیز ادامه خواهد داشت و وظیفه و رسالت خود را کما فی السابق به پیش خواهد برد. به همین خاطر این دانشگاه و این دانشکده تأسیس شده‌اند. و اگر این هدف نمی‌بود، در اروپا، آفریقا، آسیا و سایر کشورهای غیر اسلامی دانشگاه‌ها و دانشکده‌های بسیاری وجود دارد و دختر و پسر در انواع علوم با هم قدم به قدم رقابت می‌کنند.

اما این دانشکده‌ها در دیار اسلامی و جزیرة العرب که مهبط وحی و محل تابش نور اسلام بوده به همین هدف بزرگ تأسیس شده، تا بانوان مسلمان به وظایف، رسالت و مسئولیت خود در قبال خانواده‌ی مسلمان و تمدن اسلامی در عصر حاضر پی‏ببرند.

اینها مطالبی بود که خداوند متعال توفیق عنایت فرمود که برای شما بیان کنم و نمی‏خواهم سخن را به درازا بکشانم و از مسئولین دانشگاه که این فرصت را که در وقت درسی درنظر گرفتند، تشکر کنم و این بیانگر روحیه‏ی علمی آنان و ارج‌گذاری به برادرشان است که از دیار دوردستی آمد و جز خدمت به علم و دین هیچ داشته و نفوذ سیاسی و اجتماعی دیگری ندارد.

 

نوشتۀ: مولانا سید ابوالحسن ندوی

ترجمه: عبدالناصر امینی

Related Articles

ځوابونه

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *