فلسطین، مسئله‌ای برای همه

سپاهیان صلیبی از اروپا سرازیر شده، فلسطین را با تمام امارت‌ها و مقدساتش تصرف کردند. آنها همچون ملخ‌های مهاجم پیشروی کردند، بی‌آنکه پادشاهی یا ارتشی در برابرشان بایستد. دولت‌های اسلامی ناتوان از مقابله بودند و سرزمین‌ها و مردم به اشغال درآمدند، به‌گونه‌ای که تمدن اسلامی در معرض تهدید جدی قرار گرفت.

این بحران، امت اسلامی را در موقعیتی حساس قرار داد. اگر اوضاع به همان مسیر ادامه می‌یافت، جهان اسلام در قرن ششم هجری همانند قرن نوزدهم طعمه استعمار و اشغالگری می‌شد. در این شرایط حساس، دفاع از بیت‌المقدس و استقلال امت اسلامی وظیفه‌ای نبود که تنها دغدغه‌ی پادشاهان و فرماندهان باشد، بلکه نیازمند شخصیتی بود که تمام زندگی و تلاش خود را وقف این هدف کند.

چنین شخصیتی کسی جز سلطان صلاح‌الدین ایوبی نبود، مردی که خداوند او را برای این مأموریت برگزید و خود را نیز برای آن آماده ساخت. چنان‌که قاضی بهاءالدین ابن شداد، یکی از همراهان او، درباره‌اش نقل کرده است: «صلاح‌الدین ایوبی از محرمات توبه کرد، لذات دنیوی را رها ساخت و دریافت که خداوند او را برای هدفی بزرگ آفریده که با سرگرمی و تجمل‌گرایی سازگار نیست. او خود را وقف دفاع از فلسطین و مقابله با یورش صلیبیان کرد، به‌گونه‌ای که تمام فکر و تلاشش معطوف به این هدف شد و هیچ چیز دیگری در ذهن او جای نداشت.»

قاضی بهاءالدین ابن شداد در سیرۀ او می‌نویسد: «محبت جهاد چنان بر دل و جانش چیره شده بود که هیچ سخنی جز دربارۀ آن نداشت، هیچ نگاهی جز به ابزار جنگ نمی‌کرد، هیچ دغدغه‌ای جز مردان جنگی نداشت و تنها به کسانی گرایش داشت که او را به جهاد تشویق می‌کردند.»

صلاح‌الدین در راه جهاد، خانواده، فرزندان، وطن و آسایش را ترک کرد و به زندگی در سایۀ خیمه‌ای که بادها از هر سو بر آن می‌وزید، قناعت نمود. هر کس می‌خواست به او نزدیک شود، باید او را به جهاد در راه خدا تشویق می‌کرد. او قدس را در قلب خود جای داده بود، تمام وجودش درگیر این مسئله بود و عزم راسخش در راه آزادی آن، در کلامش نمایان بود.

صلاح‌الدین ایوبی، رهایی قدس را هدفی مقدس می‌دانست که تمام فکر و تلاشش را به خود اختصاص داده بود. ابن شداد درباره‌ی او می‌نویسد: «اندوه او برای قدس آن‌چنان عظیم بود که کوه‌ها توان تحمل آن را نداشتند.» هر توصیفی از میزان اضطراب، نگرانی و اهتمام صلاح‌الدین برای بازپس‌گیری سرزمین‌های اسلامی و آزادی قدس، در برابر تصویری که ابن شداد از او ارائه کرده، ناتوان است. او صلاح‌الدین را همچون مادری که فرزندش را از دست داده، توصیف می‌کند.

در نبرد عکا، او درحالی‌که اشک از چشمانش جاری بود، میان صفوف سپاه می‌گشت و مسلمانان را به جهاد تشویق می‌کرد. فریاد برمی‌آورد: «ای مسلمانان!» و با تمام توان نیروها را به پیکار فرا می‌خواند. هرگاه به شهر عکا و مصائب مردم آن می‌نگریست، عزمش برای حمله بیشتر می‌شد. آن روز، شدت اندوه و تلاشش به حدی بود که هیچ غذایی نخورد و تنها به نوشیدنی‌ای که پزشکش تجویز کرده بود، اکتفا کرد.

صلاح‌الدین نمونه‌ای از یک رهبر مؤمن و مجاهد بود که همه‌ی زندگی خود را برای آزادسازی قدس و دفاع از امت اسلامی وقف کرد. صلاح‌الدین ایوبی چنان درگیر جنگ برای آزادسازی فلسطین بود که خود شخصاً در میدان نبرد حضور داشت، همه‌ی تلاش‌ها را از نزدیک نظارت می‌کرد و با تمام وجود برای هدف خود می‌جنگید. ابن شداد درباره‌ی او در هنگام تلاش برای گشودن راه به عکا می‌نویسد: «سلطان شخصاً در این عملیات شرکت داشت، هیچ موضعی را ترک نمی‌کرد، و از شدت اشتیاق و تلاشش، همچون مادری بود که فرزند خود را از دست داده است.»

یکی از پزشکانش نقل می‌کند که او از روز جمعه تا یکشنبه تقریباً هیچ غذایی نخورد، چراکه شدت نگرانی و اهتمامش به نبرد، اشتهایش را گرفته بود. در نبرد الواقعه العادلیه نیز، ابن شداد او را درحالی‌که تنها با عده‌ای اندک از همراهان خاصش به میدان آمده بود، به مادری داغدار که تنها فرزندش را از دست داده، تشبیه می‌کند. صلاح‌الدین با چنین دغدغه‌ی عمیق، روحی ناآرام و قلبی بی‌قرار توانست مأموریت بزرگ خود را به پایان برساند و پیروزی عظیم حطین را رقم بزند. گردهمایی سپاه و اتحاد فرماندهان تنها بازتابی از ایمان عمیق، قلب پرتپش، اراده‌ی آتشین و شجاعت بی‌حد او بود.

هیچ پیروزی بزرگی در تاریخ، هیچ نبرد سرنوشت‌سازی، بدون قلبی که با ایمان بتپد، اراده‌ای که بجوشد، شیری که به خروش آید، و دلیری که به خشم آید، به دست نیامده است. یکی از نقاط ضعف در مبارزه برای فلسطین این است که هیچ فرد، دولت یا ملتی در جهان عرب، این مسئله را چنان که باید، با تمام وجود و اخلاص بر عهده نگرفته است. برخلاف کسی که تنها فرزندش بیمار است و تمام فکر و تلاشش برای نجات او صرف می‌شود، ملت‌های اسلامی هنوز این دغدغه را به‌طور کامل احساس نکرده‌اند.

آیا هرگز خانواده‌ای را دیده‌اید که یکی از عزیزانشان در بستر مرگ باشد، اما اعضای خانواده به جای تلاش برای درمان او، درگیر نزاع بر سر قدرت و جایگاه باشند؟ چنین رفتاری تنها یک معنا دارد: عدم احساس تعلق به بیمار و مرگ ارزش‌های انسانی در میان آنها. مسئولیت فلسطین بر عهدۀ تمام ملت‌های اسلامی است، اما هیچ کشوری احساس نمی‌کند که نسبت به آن اولویت و مسئولیت بیشتری دارد، درحالی‌که هر کشور عربی و اسلامی در معرض خطر است اگر در این مسئله کوتاهی کند.

دموکراسی مسئولیت این موضوع را بر دوش تمام مردم قرار داده، اما نتیجه این شده که هیچ‌کس مسئولیت آن را به‌طور جدی بر عهده نگرفته است. این مسئله میان رهبران و مردم، میان احزاب و دولت‌ها، معلق مانده و هیچ‌کس آن را مسئله‌ی شخصی خود نمی‌داند. با وجود تمام مشکلات و سستی‌ها، نباید ناامید شد و جایگاهی برای یأس و بدبینی قائل نبود. سرچشمه‌ی اصلی انگیزه‌های درونی و روحیه‌ی جهاد، یعنی ایمان، هنوز در دل‌های امت اسلامی زنده است و می‌توان آن را در هر زمان برافروخت. عواطف و شور مبارزه همچنان زنده‌اند و تنها در انتظار فرصتی برای رهایی و حرکت‌اند.

امت اسلامی نازا نشده است، بلکه در هر بحران و سختی، قهرمانانی پرورش داده که با شجاعت و عزم راسخ، تاریخ را تغییر داده‌اند. شاید فلسطین آغازگر یک بیداری بزرگ و احیای مجدد امت اسلامی باشد، نقطه‌ای که شرق عربی را از خواب غفلت بیدار کند و نیروی نهفته‌ی آن را به حرکت درآورد.

شاعر بزرگ، دکتر محمد اقبال، چه زیبا این امید را به تصویر کشیده است:

اگر ستارگان را افسرده و لرزان دیدی، بدان که طلوع فجر نزدیک است.

خورشید از افق سر برآورده و شب رو به پایان است.

طوفان غرب، مسلمان را به اسلام بازگردانده است.

همان‌گونه که مرواریدها تنها در میان امواج خروشان دریا شکل می‌گیرند.

زندگی دوباره در رگ‌های شرق جاری شده، و خون تازه‌ای در عروق آن دمیده شده است.

این حقیقتی است که حتی ابن‌سینا و فارابی نیز از درک آن عاجزند!

محمد اقبال به آینده‌ی امت اسلامی ایمان داشت:«من از خاک حقیر خود ناامید نیستم، چراکه اگر سیراب شود، محصولی عظیم به بار خواهد آورد!» این ایمان و امید، همان کلید پیروزی فلسطین و بیداری امت اسلامی است.

 

علامه سید ابوالحسن ندوی

ترجمه: عبدالناصر امینی

 

 

 

Related Articles

ضرورت وحدت و انسجام امت اسلامی از دیدگاه علامه اقبال

مقالۀ علمی تحقیقی سرمحقق محمدکبیر(مشفق) 18/5/1402کابل افغانستان ضرورت وحدت و انسجام امت اسلامی از دیدگاه علامه اقبال الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ  وَالعَاقِبَةُ لِلمُتَّقِینَ وَالصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ…

ضرورت وحدت و انسجام امت اسلامی از دیدگاه علامه اقبال (1)

الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ  وَالعَاقِبَةُ لِلمُتَّقِینَ وَالصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ عَلَی رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ وَّعَلَی آلِهِ وَاَصحَابِهِ اَجمَعِین. خلاصه بدون شک که خداوند در طول تاریخ؛ مطابق به…

ځوابونه

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *