زندگی نامۀ علامه ملا علی قاری هروی
زندگی نامۀ علامه ملا علی قاری هروی
مقالۀ علمی- تحقیقی
نگارنده: معاون سرمحقق محمد کبیر مشفق
18/5/1403هـ. ش. کابل افغانستان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَالعَاقِبَةُ لِلمُتَّقِینَ وَالصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ عَلَی رَسُولِهِ مُحَمَّد وَ عَلَی آلِهِ وَ اَصحَابِهِ اَجمَعِین
خلاصه
بدون شک که خداوند انسان را بر سایر مخلوقات فضیلت و برتری داده و از میان انسانها، مؤمنان را فضیلت و برتری خاص داده و از میان مؤمنان علماء و دانشمندان را چنان مقام و منزلت ویژهیی عنایت فرموده، که هیچ موجود دیگری به مقام و جایگاه آنها رسیده نمیتواند.
حمد و ثناء صفت مر آن ذاتی را است که به فضل و رحمت و مزید لطف و احسان اوتعالی در این سرزمین ما نیز تعداد زیادی از علماء، فقهاء و دانشمندان والا مقام، دیده به جهان گشوده و عمر گرانبهای خود را صرف تعلیم، تحصیل، مطالعه، تحقیق و خدمت گزاری به اسلام و مسلمین نموده اند، که یکی از آنها علامۀ زمان، کوکب درخشان و پیشتاز بخش های مختلف علوم شرعی و اسلامی دانشمندی که عمر عزیز خود را وقف خدمت گذاری به اسلام ومسلمین نموده علامه ملا علی قاری هروی حنفی می باشد، که از جملۀ علماء و دانشمندان مطرح جهان اسلام به شمار می آید.
وی طول عمر گرانبهای خود را صرف آموختن علوم مختلف از قبیل: علم قرائت وحفظ قرآن کریم، عقاید، تفسیر، حدیث، فقه، اصول فقه و غیره نموده و بخش دیگر زندگی خود را به آموختاندن علم برای دیگران اختصاص داده است یعنی وی چنانچه قسمتی از عمر خود را صرف تحصیل علم نموده و از استادان عالی قدر علم و دانش آموخته همچنان باقی عمر خود را در خدمت دانش جویان و طالبان علم و معرفت قرار داده و تعداد زیادی از علم و دانش او مستفید شده اند. در این مقاله سعی شده است تا در ضمن بیان و توضیح زادگاه ملا علی قاری؛ مقام علمی و خدمات ارزندۀ او تعدادی از استادان و شاگردان او نیز نمونه وار به معرفی گرفته شوند.
ملخص البحث
المقال بعنوان: «السيرة الذاتية للشيخ الملا علي القاري الهروي» یبحث فیه أنه لاشك في أن الله تعالي فضل الإنسان علي سائر المخلوقات و من بينهم فضل المؤمنین علي سائرالناس ثم فضل العلماء و الفضلاء علي المومنين بالنحو الذي لايصل أحد من المخلوقات إلي مقامهم أبداً.
الحمد لله الذي بفضله ورحمته و مزيد لطفه و إنعامه المتأکد قدوُلِد عددٌ كثيرٌ من العلماء والفقهاء والفضلاء في أرضنا هذا؛ الذين صرفوا حیاتهم الغالية لكسب العلم وتحصيله والمطالعة والتحقيق لخدمة الإسلام والمسلمين وكان احدهم علّامة الدهر والكوكب الدري وسباق السابقين في ميادين العلوم الشرعية، العالم الفاضل والمحقق الكبير المدقق الذي وَقَّفَ عُمره لخدمة الإسلام والمسلمين؛ العلامة الملا علي ألقاري الهروي الحنفي الذي یُحسب من زمرة العلماء المشهورین فی العالم و هوالذي صرف عمره في التعليم وتَعَلُّم علوم المختلفة نحو: علم القراءة وحفظ القرآن الكريم، والعقاید، والتفسیر، والحدیث، والفقه، والأصول الفقه وغیره وكما صرف بعض عمره في حصول العلم و التَّعَلُّم من المشايخ الفضلاء واكتسب منهم علماً و فضلاً، كذالك كان يصرف باقي عمره في خدمة طلاب العلم و ارشادهم وقد تَعَلَّمَ منه عددٌ كثيرٌ من طلاب العلم والفضل ونالوا من فيوضاته؛ من أجل ذالك سعي في هذه المقالة قسطا من معرفة مولد الملا علي القاري الهروي و تذكیرً لمقامه العلمي و خدماته العالية و معرفةُ عَدَدِ من شیوخه و طلابه علي سبيل المثال.
مقدمه
هرات پس از دورۀ تیموریان، تحت تسلط حکام ظالم صفوی قرار گرفته و ایشان انواع و اقسام ظلم، ستم، وحشت و بربریت را در برابر علماء، دانشمندان و عموم باشندگان آن دیار مرتکب می شدند چنانچه مردم را مجبور می ساختند تا اندیشه و مذهب خود را ترک کنند و یا در صورت تخلف پذیرندۀ مرگ باشند و یا ملک، جایداد، خانه و کاشانۀ خود را ترک نموده و رهسپار دیار هجرت گردند.’
در همین دوره بود که علامه ملا علی قاری هروی مجبور به ترک وطن و رهسپار دیار هجرت شد و سر انجام پس از تحمل مشکلات سفر و پیمودن راه های طولانی و صعب العبور خود را به مکۀ مکرمه رسانده و در آنجا مسکن گزین شد و به تعقیب آن مشغول تحقیق و تألیف در عرصه های مختلف علوم شرعی گردید و سرانجام مقام و جایگاه خود را منحیث ستارۀ درخشان در میان علماء و دانشمندان جهان اسلام کسب نمود.
قاری هروی با آنکه در راه خدمت گزاری به اسلام، رشد عقاید اسلامی و احیاء سنت مُطَهَّر رسول الله کما کان از هیچ نوع سعی و کوششی دریغ نورزیده و عمر گرانبهای خود را صرف این هدف و مرام نموده و آثار زیادی را از خود به یادگار گذاشته و در جملۀ شخصیت های مطرح علمی جهان اسلام احراز مقام نمود. اما به دلیل آنکه آخر عمر خود را در مکۀ مکرمه گذرانده و در همانجا وفات و در معلاة دفن گردیده؛ در خراسان زمین و هرات که سرزمین آبایی و اجدادی اش هست طور شاید و باید شناخته نشده است. بدین اساس، در این مقاله سعی شده تا بخشی از زندگی نامۀ آن شخصیت بزرگوار و مقام و جایگاه علمی و معنوی آن به بحث گرفته شود، تا اهل علم و معرفت، به زوایای مختلف حیات و زندگی پر بار او آشنا شده و سيرت و روش آن را سرمشق زندگی خود قرار دهند.
مبرمیت: بدون شک علماء و دانشمندان بزرگی در سرزمین ما تولد شده وخدمات شایان و ارزندهیی را جهت پیشرفت و ترقی اسلام و مسلمین انجام دادهاند به حدی که ممکن است پیرامون خدمات هر کدام آنها آثار متعددی تحریر گردد مگر زیادتر مردم ما راجع به مقام و جایگاه علمی دانشمندان این سر زمین معلومات کافیی ندارند بناءً لازم است تا پیرامون شخصیت جهانی عالم ربانی (ملا علی قاری) تحقیق صورت گیرد و در خدمت مردم قرار داده شود تا مقام رفیع و جایگاه علمی آن دانشمند پر افتخار ميهن برای دوست داران علم و دانش واضح و هویدا گردد.
هدف: از نوشتن این مقاله معرفی شخصیت جهانی ملا علی قاری میباشد.
روش تحقیق: در این مقاله از روش تحلیلی، توصیفی و تشریحی استفاده میشود.
سوال اصلی: ملا علی قاری کی و از کجا بوده؟
سوالات فرعی:
1– علل هجرت ملا علی قاری از هرات چه بوده؟
2– ملا علی قاری از چه کسانی علم آموخته؟
3– شاگردان ملا علی قاری کیها بودند؟
4– آخرین زیستگاه ملا علی قاری کجا بود؟
نام و نسب ملا علی قاری
ملا علی قاری، نامش علی، نام پدرش محمد بن سلطان یا علی بن سلطان نیز گفته شده است، کنیه اش ابوالحسن لقبش نورالدین بوده و به ملا علی قاری هروی، فقیه حنفی مکی معروف شده است وی در زمان خود مصدر علم و دانش بوده است. وی در هرات تولد و سپس به مکۀ مکرمه هجرت نموده و مسکن گزین شده و نیز در همانجا فوت و دفن شده است وی دارای کتب و آثار زیادی در قراءات سبعه، تجوید و حدیث مانند: شرح مقدمۀ جزري در تجويد ومرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح در حدیث شریف می باشد.([1])
بدین گونه در بارۀ نام، لقب و کنیۀ قاری هروی، اختلافی وجود ندارد. وی به دلیل آنکه در اصل از هرات بوده و در آخر عمر در مکۀ معظمه زندگی کرده، هم هروی و هم مکی گفته شده است و خودش نیز در برخی از آثارش خویشتن را بنام: «عَليّ بن سُلْطَان مُحَمَّد الْقَارِي الْهَرَوِيّ» معرفی داشته است.([2])
در ثبت نام پدر قاری هروی، اندکی اختلاف نظر مشاهده میشود. اساس اختلاف، بر میگردد به داخل کردن لفظ «ابن» در میان نام ترکیبی «سلطان محمد» پدر قاری؛ یعنی که برخی او را علي قاري بن سُلْطَان بن مُحَمَّد الهروي الحنفي گفتهاند.([3]) اما برخی دیگر او را علی بن«سلطان محمد» گفتهاند که این قول در میان بیشتر سیره نگاران معروف است.([4]) خود قاری هروی نیز در بعضی از نوشتههایش خویشتن را با همین نام «عَليّ بن سُلْطَان مُحَمَّد الْقَارِي الْهَرَوِيّ». نامیده است.([5]) بنا بر این نام پدر قاری هروی «سلطان محمد» بوده است؛ نامی مرکب از دو اسم، که عادت بسیاری از مردم خراسان قدیم بوده و تا اکنون رواج دارد؛ مانند: محمد فاضل، محمد صادق و محمد سالم لذا اسم پدر قاری«سلطان محمد» هم از هین قبیل بوده است».([6]) همین اکنون نیز در هرات، شمار زیادی از مردم، فرزندان شان را با نام های ترکیب یافته از دو اسم، نام گذاری میکنند و این رسمی مروج است.([7])
قاری هروی به سبب مهارتش در علم قرائت به «قاری» لقب یافته و خود آن را به حیث تخلص خویش در بسیاری از تألیفاتش ذکر کرده است.([8]) او از آوان کودکی مشغول علم قرائت بود، بعد از این که آن را فرا گرفت و قرآن را حفظ نمود، نماز تراویح را امامت می داد و به همین دلیل، به قاری ملقب گردید. به همین گونه در مکۀ مکرمه نیز به درجۀ عالی از حفظ و اتقان در قرائت قرآن کریم رسیده بود([9]).
اطلاق نام «مُلِّا» به ضم ميم و تشدید لام، بر علامه علی قاری نیز در منابع زیادی آمده است. گفته شده این واژه، فارسی است و به قولی عربی است که اصلش به کلمۀ مولی بر می گردد و مفهوم عالم بزرگ را می رساند([10]) و در زبان فارسی رواج یافته است. اما برخی منابع ذکر کرده اند، که این کلمه به افراد دانشمند دین- هم در میان پیروان آیین اسلام و هم در سایر ادیان- گفته می شده است.([11]) در زمان حیات قاری هروی، این کلمه بر دانشمندان بزرگ و شیوخ عالی قدر اطلاق می شده است. امروز نیز در هرات و خراسان زمین، لفظ «مُلا» به نحوی بر اهل علم اطلاق میشود.([12])
کنیۀ قاری هروی «ابی الحسن» یاد شده است([13]) به دلیل آن که پسری به نام حسن داشته است چنانچه خود قاری هروی در کتابش مرقاة المفاتيح، شرح مشكاة المصابيح در شرح حدیث معاذ بن جبلt راجع به فوت فرزندش و تعزیت فرستادن رسول الله برای او تصریح داشته که «از امور غریب و قضایای عجیب این است که در هنگام نوشتن من این کتاب را، به حکم پروردگار، فرزندم که حسن نام داشت و در صورت و سیرت، دارای فضایل و مزایا بود خداوند خوابگاه و جایگاه او را نیکو و زیبا گرداند، وفات یافت؛ اما با این حدیث، صبر کامل و تسلیت شاملی برایم حاصل شد و از خداوند حسن خاتمه با توبۀ تمام آرزو دارم».([14])
بنا بر این اطلاق کنیه «ابوالحسن» بر قاری هروی، به دلیل داشتن فرزندی به نام «حسن» بوده که قاری نیز بدان تصریح کرده است.
در بارۀ پدر و مادر قاری، کدام معلومات مفصلی در تذکره ها ارائه نشده است. همین قدر معلوم است که از هرات بوده اند. اما در بارۀ این که چه حرفه و چه شخصیتی داشته اند، کدام معلوماتی ارائه نشده است.([15])
زادگاه و آموزشهای نخستین
آباء و اجداد علامه علی قاری در اصل از هرات بوده اند و همه بر این نظر اند که وی در شهر هرات به دنیا آمده است.([16]) وی در این شهر که از بزرگ ترین شهرهای خراسان و جایگاه دانش و ادب بود، کودکی اش را گذراند و به حد رشد و کمال رسید. از همین رو خود را هروی گفته و به نام هروی در تذکره ها ومنابع ثبت گردیده است.
شماری تاریخ تولد او را نامعلوم ذکر کرده اند؛ اما بَرخی از اهل تحقیق، بر آنند که قاری حوالی سال930 هـ. ق. در شهر هرات تولد شده است.([17])
قاری هروی در آغاز زندگی خود در هرات، قرآن کریم را حفظ کرد و تجوید عملی را با علوم نخستین از اهل دانش این شهر، آموزش دید. طبق آنچه در شرح احوال او نگاشته اند.([18]) وی که در این شهر، ایام کودکی خود را گذراند و تربیت یافت، با آغاز جوانی، محضر دانشمندان بزرگ و مشایخ شهر خویش را دریافته، برخی علوم را از آنان فرا گرفته. بر مبنای آن چه در مقدمۀ «شَمُّ العَوارِضِ في ذمِّ الرُّوَافِض» توسط دکتور مجید خلیفه تحریر گردیده؛ قاری هروی در هرات، به خدمت شماری از علمای هرات و خراسان، از آن جمله ابوالحسن بکری، ایجی صفوی، حفید تفتازانی و دیگران رسیده و از نزد شان دانش های نخستینه اش را فرا گرفته.([19])
هجرت از هرات به مکه
تا قرن دهم هجری زیادتر مردم ایران سنی مذهب بودند مگر باگسترش حاکمیت صفویه بر فارس قدیم یا ایران امروز با عقیدۀ افراطی شیعۀ إماميه؛ بر سر اهل سنت آن دیار، اعمال وحشیانه یی انجام می گرفت چنانچه ایشان به زور وادار می شدند تا به مذهی شیعی صفویان در آیند. ستمگارترین حاکمان صفوی بر ضد اهل سنت، شاه اسماعیل صفوی بود که انواع قتل، غارت و اسارت را بر اهل سنت روا می داشت. مطابق ثبت تاریخ نگاران، وی در کشتار تبریز بیش از بیست هزار نفر اعم از: مرد، زن، پیر، جوان و حتی کودکان را دست جمعی به قتل رساند([20]) بدین طریق در همه سرزمین های زیر سلطۀ صفویه بر سر اهل سنت جفا روا داشته می شد.
هنگامی که ملاعلی قاری هروی به جوانی و رشد فکری رسید، خراسان و از جمله هرات، گرفتار نا بسامانی های نا شماری شد. در اوایل قرن دهم هجری، پس از ضعف و در نهایت فروپاشی دولت تیموریان، هرات که در آن دوره، مرکز تمدن و فرهنگ و شهر دانش و معرفت بود، دچار آسیب فراوانی شد. این شهر و سایر شهرهای خراسان، بارها به دست لشکر شیبانیان ازبیک و صفویان متعصب شیعی دست به دست شد و اهالی آن، ضربات جانی و مالی سختی را متحمل می شدند. در این گیرودار، وقتی لشکر صفویان بر هرات حمله نموده این شهر را به تسخیر گرفتند، دو هدف دنبال می شد؛ یکی گسترش سلطۀ سیاسی صفویه و دوم پاک سازی فارس و خراسان از اهل سنت، که از جانب شاه اسماعیل صفوی و کارگزارانش به شدت به اجرا در می آمد.
با اهدافی که یاد آوری شد، صفویه بر هرات غلبه کردند و در این سر زمین اندیشه های متعصبانۀ شیعی شان را حاکم می ساختند و به آزار و قتل اهل سنت اقدام کردند. چنانچه «ابن خطیب استاد ملا علی قاری نخستین کسی بود که به دست صفویه به شهادت رسید».([21]) دشنام بر صحابه، توسط اهل علم بر منابر تحمیل می شد و چون نمی پذیرفتند، به قتل می رسیدند چنانچه شیخ معین الدین ایجی، خطیب مسجد جامع بزرگ هرات را به دلیل امتناع از دشنام صحابه به قتل رساندند و همچنان حفید تفتازانی در هنگام دخول اسماعیل صفویه به هرات به شهادت رسانده شد و این هردو از استادان ملاعلی قاری بودند. ملا علی قاری در چنین وضعی در هرات، زندگی می کرده و شاهد عینی این حالات بوده ودر رسالۀ خود کیفیت داخل شدن لشکری صفوی را برای ما نقل نموده است که این وضع برای او و سایر اهل علم قابل تحمل نبوده. ([22])
سر انجام، ملا علی قاری مانند بسیاری مردم دیگر که از هرات مهاجر می شدند، به سوی مکۀ مکرمه هجرت نمود و در آن سر زمین مقدس، رحل اقامت افگند. قاری هروی با خانوادهاش مکه را اختیار نمود و از دانشمندان بزرگ و محققان زیادی دانش آموخت و بر داشتههای علمی خویش افزود.([23])
آخرین زیستگاه ملا علی قاری
نا امنیهای که در اثر جنگهای توسعه طلبی دولت صفوی در سر زمین خراسان و هرات جریان داشت زندگی را برای عموم ساکنان و به ویژه علماء و دانشمندان آن سرزمین دشوار ساخته بود، لذا قاری هروی بر اساس مجبوریت سر زمین آبائی و اجدادی خویش را ترک نموده و روانۀ دیار هجرت شد.
البته وضعیت نابسامان هرات بینهایت وی را برآشفته ساخته بوده چنانچه بعد از این که در مکۀ مکرمه مسکن گزین شده، رسالهیی را تحت عنوان: «شَمُّ العَوارِضِ في ذمِّ الرُّوَافِض» نوشته و در آن رساله سر زمین هرات را «دار بدعت» به شمار آورده چنانچه در آن رساله نوشته است: «وَالحمدُ لله عَلى مَا أعطاني مِنْ التوفيق وَالقدرَة عَلى الهجرة مِنْ دَار البدعة إلى خير ديار السّنة، التي هِي مُهِبط الوحي وظهِور النبوة، وَأثبتِني عَلى الإقامَة مِنْ غَير حَول مِنّي ولا قوة».([24]) سپاس خدای راست بر این که توفیق و قدرت بر هجرت از دار بدعت به بهترین دار سنت را برایم ارزانی داشت آن داری که محل نزول وحی و ظهور نبوت است و من را بر اقامت در این سرزمین قوت بخشید بدون گرداننده گی و قوتی از من.
این رساله را چند سال قبل از وفات خود نوشته است، منظورش از دار بدعت، هرات و خراسان است که توسط صفویان در آن اعمالی چون دشنام بر صحابه و ازواج مطهرات، انجام می شده و مراد از دیار سنت، مکۀ مکرمه است که قاری بدانجا وطن اختیار نموده بود.
تاریخ دقیق مهاجرت قاری هروی از هرات به مکۀ مکرمه در کدام اثری مشخص نشده است. شیخ ابواسحاق حوینی در مقدمه یی که بر کتاب معروف قاری هروی«الأحادیث القدسیة الأربعينة» نوشته، تاریخ این هجرت را ده سال بعد از ولادت شیخ تعین میکند.([25]) اما این ادعا درست به نظر نمی رسد. چه مطابق آنچه دیگران گفتهاند، قاری هروی «پیش از آن از دانشمندان هرات دانش و فضل آموخته بود».([26]) به اساس آنکه قبل از سن ده سالگی، کسب دانش و کمالات، ممکن به نظر نمی رسد، باید قاری بعد از رسیدن به مرحلۀ جوانی، هرات را ترک کرده باشد و به مکۀ مکرمه هجرت نموده باشد.
وقتی زندگی علمی قاری هروی، بررسی شود، معلوم می گردد که هجرت قاری هروی و خانواده اش به این
شهر، نقطۀ عطفی در زندگی او به حساب می آید، و توانایی های علمی تخصصی وی، مرهون همین شهر است. قاری هروی بیشتر ایام حیاتش را در این شهر گذراند و از موقعیت آن استفاده نمود. وی پس از تعلیم و تحصیل علوم اسلامی، تدریس را آغاز کرد و بسیاری را در راه دین و دانش، تربیت نمود. به همین گونه وی در این شهر به تألیف کتب پرداخته آثار زیادی را نوشت و از خودش به یادگار گذاشت.)[27])
وفات و آرامگاه
قاری هروی با مهاجرت از هرات به مکه مکرمه در آن شهر مقیم شد و به زندگی ادامه داد. قرار آنچه اهل تحقیق نوشته اند.([28]) قاری هروی، بیش از چهل سال در سر زمین وحی زندگی کرد و در آنجا به تعلیم و تدریس علم و نگارش کتاب برای امت اسلامی پرداخت.
وی بعد از اینکه عمر پر بار خویش را به تدریس و تبلیغ احکام دین و تألیف آثار ارزشمند گذراند، به ماه شوال سال 1014 هـ. ق. در مکۀ مکرمه دار فانی را وداع گفت.([29]) مدت عمر قاری هروی را 84 سال ثبت کرده اند([30]) وی بعد از وفات در قبرستان معلاة در مکۀ مکرمه به خاک سپرده شد.([31]) هنگامی که خبر وفات او به دانشگاه الأزهر مصر رسید، آنان به خاطر تقدیر از وی به سبب پیشوا بودن در علم دین، برایش نماز میت غیابی خواندند([32]) بدین طریق، علامه علی قاری از جهان فانی رخت سفر بربست و نام نیک و میراث گرانبهایی از دانش و معرفت را برای ما و آیندگان باقی گذاشت.
استادان و مشایخ قاری هروی
قاری هروی از استادان زیادی دانش و معرفت آموخت و کسب علم کرد تا که به جایگاه دانش و فقاهت رسید و دست به تألیفات زد. وی در هرات در سالهای نوجوانی و جوانی نزد شیوخ شهر هرات و خراسان، تلمذ نمود و سپس با مهاجرت به مکۀ مکرمه، نزد مشایخ و استادان آن دیار، کسب فیض و دانش نمود. بنا براین استادان قاری هروی، شماری اهل هرات و تعداد دیگر، ساکن مکۀ مکرمه بوده اند. برخی از استادان قاری هروی، که در منابع ذکر شده اند، اینها می باشند: ([33])
1- حافظ زین الدین هروی: وی خطیب مسجد جامع هرات و از قاریان و حافظان قرآن کریم در این شهر بوده است. علامه قاری هروی نخستین آموزش هایش را از او فرا گرفته است.([34])
2- معین الدین ابن الخطیب: وی فرزند حافظ زین الدین هروی بوده که قاری نزد او نیز علم تجوید قرآن کریم را فرا گرفته است([35]). گفته شده که حفظ قرآن کریم را نیز نزد همین ابن خطیب، به اتمام رسانده است.([36]) معلوم میشود که در این مرحله نیز، آموزش های خورد سالی قاری هروی انجام می شده است.
3- مولانا کلان یا میرکلان: وی مولانا محمد سعید بن مولانا خواجه حنفی هروی خراسانی است که به میر کلان یا مولانا کلان معروف بوده است؛ وی نوۀ خواجه کوهی هروی بوده و ملا علی قاری با تعداد دیگری از وی حدیث نبوی آموخته اند.([37]). شیخ عالم و محدث بزرگ مولانا محمد سعید بن مولانا خواجه حنفی هروی خراسانی که مشهور به میرکلان است از جملۀ علماء و فضلاء بزرگ بوده که از عصام الدین ابراهیم بن عرب شاه اسفرائینی و دیگر علماء بزرگ آموزش یافته چنانچه علم حدیث را از نزد سید نسیم الدین میرک شاه بن جمال الدین حسینی هروی آموخته بود. او سپس به حرمین شریفین رفته و مدتی در آنجا ماندگار شد. ملاعلی قاری هروی و شمار دیگری از وی دانش فرا گرفتند. او سپس به آگرۀ هند رفته و در سال981 هـ. ش. به سن80 سالگی در آنجا وفات یافت.
4- حفید التفتازانی:وی احمد بن یحیی بن محمد بن سعد الدین مسعود بن عمر تفتازانی هروی است([38]). که قاری هروی از نزد وی نیز آموزش دانش کرده است([39])کنیه اش سیف الدین و مشهور به حفید تفتازانی بوده وی از فقهای شافعی و از مدرسان و مؤلفان مطرح هرات در آن عصر بوده چنانچه تألیفات و آثار زیادی از وی باقی مانده است. وی مدتی سی سال در هرات قضاوت نموده و هنگام ورود شاه اسماعیل صفوی به هرات؛ او با جمعی از علمای و دانشمندان هرات بدون گناه، توسط شاه اسماعیل به شهادت رسانده شد.([40])
5- ایجی صفوی:قاری هروی نزد وی دانش آموخته است.([41]). وی عیسی بن محمد بن عبید الله ابوالخیر قطب الدین حسینی ایجی شافعی است که معروف به صفوی، منسوب به جد مادری خود سید صفی الدین بوده است. وی در اصل از هند بوده که در گجرات و دهلی آموزش یافته و سالها مجاور مکه گردیده بود. سپس به شام و بیت المقدس و بلاد روم(ترک) رفت و در مصر، سکنی گزین شد.([42]) در همان سالها که در مکه بوده، قاری هروی از وی آموزش دیده است.
6- متقی هندی: وی علی علاءالدین بن عبد الملک حسام الدین ابن قاضی خان، مشهور به علی متقی هندی بوده که بین سالهای 888 و 975 هـ. ق می زیسته است او از فقهای اهل حدیث و در اصل از جونفور هند بوده است. متقی هندی، نخست ساکن مدینۀ منوره گردید و سپس مدت زیادی مقیم مکه مکرمه بود ودر همانجا وفات یافته است و از او آثار زیادی به یادگار مانده.([43]) وی از استادان قاری بوده و قاری او را شیخ و استاد خود خوانده است چنانچه در صفحات مختلف مرقاة المفاتيح: (1333- 3354 و 3443) از وی به نیکی و عزت از قبیل شیخ ما، عالم علامه، بحر فَهَّامَه، شیخ الاسلام، مفتی انام، صاحب تصانیف کثیره و تالیف شهیره، مولای ما، سید ما و سند ما یاد کرده است.([44])
7- ابن حجر هیتمی: وی احمد شهاب الدين، ابو العباس بن محمد بن علي مشهور به ابن حجر الهيتمي، السعدي، الانصاري الشافعي است که در ماه رجب در غرب مصر و در محلۀ ابی الهیتم تولد شده است وی عالم به انواع علوم بوده و سرانجام در مکرمه فوت و دفن شده است.([45])
وی بین سالهای 909 و 973 هـ. ق. می زیسته است و آثاری زیادی از او باقی مانده و محققانی چون ابواسحاق الاثری حوینی.([46]) و ابو معاذ موسی بن یحیی الشریف الفیفی.([47]) او را از استادان قاری هروی برشمرده اند. قاری هروی خود نیز در مرقاةالمفاتيح با حرمت زیادی وی را به عنوان «شیخ علامۀ خویش» نام برده است.([48]) اما در کتاب «ادلة معتقد ابي حنيفة فی ابوی الرسول علیه الصلاة والسلام» در مواضع متعدد. (1413: 85 ، 87 ، 113) به نقد و رد دیدگاه های وی پرداخته است.([49])
8- عطیه سلمی مکی:علامه، فقیه و مفسر، عطیه بن علی بن حسن سلمی مکی، مشهور به زین الدین از استادان علامه علی قاری بوده است. وی که در سال983 هـ. ق. وفات کرده، به عنوان عالم و فقیه مکه معرفی و یاد شده است.([50]) علامه علی قاری در « شَمُّ العَوارِضِ في ذمِّ الرُّوَافِض».([51]) ضمن نقل قول هایی از وی، او را سید وسند خویش معرفی داشته و از استادان خود دانسته است. همچنان علامه علی قاری شیخ عطیه را شیخ خود و رئیس مفسرین زمانش بیان داشته است.([52])
9- یوسف الاماسی: وی یوسف بن عبد الله الاماسی رومی حنفی (متوفی1000هـ. ق.) است که در مکۀ مکرمه مسکن گزین شده و قاری هروی در همانجا از وی دانش فرا گرفته است.([53]) عمر بن رضا؛ یوسف الاماسی را فقیه، واعظ مکه و مشهور به «سنان الاماسی» یاد کرده است.([54])
10- شیخ سید ذکریا حسینی: وی شیخ محدث عبد الله بن سعد الدین عُمری سندی محدث است که در سال984 هـ . ق . در مکه وفات کرده است.([55]) وی نیز از مشایخ و اساتید علامه علی قاری هروی بوده و قاری از او حدیث و تفسیر آموخته است چنانچه خود قاری از او به عنوان شیخ خویش یاد کرده و از دیدگاه هایش شاهد آورده است و برمبنای ابراز نظر خود قاری شیخ سید ذکریا، استاد قاری هروی و شاگرد ابی الحسن بکری بوده است.([56])
11- عبدالله سندی: از استادان قاری هروی بوده چنانچه قاری از او در صفحات مختلف مرقاة المفاتيح: (385- 3462 و 3548). از وی به نام شیخ و استاد خود یاد آوری کرده است.([57])
12- شهاب الدین احمد مصری: وی شیخ شهاب الدین احمد مصری، شاگرد قاضی ذکریا و استاد قاری هروی بوده است.([58]) وی شافعی مذهب و بین سالهای 903-992 هـ. ق. می زیسته و از دانشمندان دوران خود بوده است.
13- شیخ جناحی: وی شیخ شمس الدین محمد بن علی بن احمد بن سالم الجناحی ازهری از استادان قاری هروی است که از وی در مکۀ مکرمه دانش آموخته است.([59])
14- ابی الحسن بکری: در برخی منابع، ابی الحسن محمد بن محمد بن عبد الرحمن البکری(متوفای952 هـ. ق) نیز از استادان ملا علی قاری دانسته شده است.([60])
اما چنان که از سخنان خود قاری دانسته میشود. ابوالحسن بکری استاد او نیست؛ بلکه استاد دو تن از استادان او هریک شیخ عطیه سلمی مکی و شیخ سید ذکریا بوده است چنانچه قاری هروی در مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ابی الحسن بکری را استاد شیخ خود سید ذکریا دانسته([61]) و در همان کتاب نیز وی را استاد شیخ خود عطیه ذکر کرده است.([62]) همچنان وی او را به عنوان «شیخ مشایخان». ([63]) نام برده که دانسته میشود، ابی الحسن بکری نه استاد قاری هروی، بلکه استاد استادانش بوده است.
شاگردان قاری هروی
ملا علی قاری چند دهه زندگی خویش را در مکۀ مکرمه گذراند. او برای نشر علم و دانش در مرکز جهان اسلام اثر مندی خاص خود را داشت و به آموزش علوم برای مردم پرداخت. مردم زیادی از دانش و معرفت او بهره بردند و از او به فیض ها رسیدند. به اساس آن که مکۀ مکرمه، مرکز جهان اسلام بوده، کسان زیادی از طالبان علم، نزدش زانوی تلمذ زده اند و از او بهره برده اند. شماری از شاگردان قاری هروی که در تذکره ها و برخی منابع دیگر، از آنها یاد شده؛ کوتاه یاد آوری و معرفی می شوند.
1- ابن فروخ حنفی: محمد بن فروخ موروی حنفی(متوفای1061) از شاگردان علامه قاری بوده است. وی در مقدمۀ کتاب «فیض الفائض لشرح روض الرائض فی مسائل الفرائض».([64])که از تألیفات خود قاری است در شمار شاگردانش دانسته شده است.
2- عبدالقادر حسینی طبری: وی عبدالقادر بن محمد حسینی طبری شافعی استکه نزد علامه قاری هروی دانش آموخته و از شاگردان او محسوب میشود و در سال 1533 هـ. ق. از دنیا رحلت کرده است.([65])
3- جوهر نانت کشمیری: شیخ بزرگ و عالم محدث؛ جوهر نانت حنفی کشمیری کسی است که همه بر ولایت و بزرگی او اتفاق نظر دارند وی در کشمیر تولد شده و دروس دینی را در زادگاه اش فرا گرفته و سپس به زیارت بیت الله الحرام مشرف شده و در آنجا از شیخ ابن حجر هیتمی و علامه علی قاری هروی حدیث نبوی را فرا گرفته و بعد به کشمیر برگشته و تعداد زیادی از علماء ودانشمندان از علم او آموخته و بهره برده اند سرانجام به تاریخ 1026 در کشمیر وفات و در همانجا دفن گردیده.([66])
4- عبد الرحمن مرشدی: وی عبد الرحمن بن عیسی بن مرشد ابوالوجاهه عمری معروف به مرشد حنفی است، وی مفتی حرم مکه، عالم حوزۀ حجاز، امام مسجدالحرام و از خاندان علم فضل و دیانت بوده چنانچه او را در فضل، معرفت و ادب یگانۀ زمانش دانسته اند وی شاگرد علامه ملاعلی قاری هروی بوده و دانش قرائت را نزد او فرا گرفته است.([67])
آثار وتألیفات علامه ملاعلی قاری
علامه ملاعلی قاری دارای تألیفات و تصانیف زیادی بوده و ابوالحسن لکنوی پیرامون تألیفات قاری گفته است: همه تألیفات قاری در باب خود نفیس بی نظیر و مفید اند و قاری را به مرتبۀ مجدد رأس هزاره از تاریخ هجری می رسانند.([68])
البته آثار وتألیفات قاری هروی اعم از آثار بزرگ، متوسط و صغیر زیادتر از دوصد اثر می باشد.([69]) آثار و تألیفات او در بخش های عقاید، تفسیر، حدیث، فقه و اصول فقه می باشد و چون گنجایش تفصیل آثارش در این مقاله نمی باشد لذا به فقط به ذکر نام بعضی از آنها به طور نمونه اکتفاء میکنیم.
تفسير القرآن سه جلدی قرآن کریم. مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح. بداية السالك شرح مشكلات الموطأ. الاثمارالجنية في أسماء الحنفية. الفصول المهمة. شرح الشفاء.شرح الحصن الحصين. سيرة الشيخ عبد القادر الجيلاني. خلاصة الاثر. البدر الطالع. الزيتونة. باسم «أوضح رمز» الناموس. شرح الاربعين النووية. تذكرة الموضوعات. كتاب الجمالين- حاشية على الجلالين. أربعون حديثا قدسية. ضوء المعالي- شرح قصيدة بدء الامالي. منح الروض الازهر في شرح الفقه الاكبر. الرد على ابن العربي في كتابه الفصوص وعلى القائلين بالحلول والاتحاد. شرح كتاب عين العلم المختصر من الاحياء. فتح الاسماع فيما يتعلق بالسماع. من الكتاب والسنة وبقول الائمة. توضيح المباني- شرح مختصر المنار. الزبدة في شرح البردة.([70])
شرح الشمائل المسمَّى بجمع الوسائل. شرح شرح نخبة الفكر. شرح الشاطبية” في القراءة. سند الأنام شرح مسند الإِمام الأعظم الهمام. شرح مختصر الوقاية.رسالة في الاقتداء بالمخالف” مسمّاة بالاهتداء. رسالة في الرد على إمام الحرمين وصلاة القفال المسماة بتشييع الفقهاء الحنفية بتشنيع السفهاء الشافعية. رسالة في نصب أول في حديث البخاري أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ أول ما قدم المدينة نزل على أجداده. رسالة مسمّاة بـ “إعراب القاري على أول باب البخاري. المشرب الوردي في مذهب المهدي. المقالة العَذْبَة في العِمامَة والعَذَبَة. الإِنباء بأن العصا من سنن الأنبياء. رفع الجناح في أربعين حديثاً في النكاح. رسالة في البسملة أول براءة. رسالة في حب الهرة من الإِيمان. رسالة في الإِشارة في التشهد مسمّاة بـ “تزيين العبارة لتحسين الإِشارة. التدهين للتزيين،. الحظ الأوفر في الحج الأكبر. التجريد في إعراب كلمة التوحيد. أربعون حديثاً في القرآن. أربعون في جوامع الكَلِم، فرائد القلائد البهية تخريج أحاديث شرح العقائد النسفية. تذكرة الموضوعات. رسالة مختصرة في الموضوع مسسمّاة بالمصنوع. تبعيد العلماء عن تقريب الأمراء. شم العوارض في ذم الروافض. المورد الروي في المولد النبوي. الدرر المضيئة في الزيارة المصطفية. المقدمة السالمة في خوف الخاتمة. فعل الخير إذا دخل مكة مَنْ حَجَّ عن الغير. تحقيق الاحتساب في الانتساب. النافعة للنُّساك في الاستياك. المعدن العدني في فضل أويس القرني. الاعتناء بالفناء. كشف الحذر. فرّ العون من مدعي إيمان فرعون. رسالة في النية. في وحدة الوجود. وأخرى في تكفير الحج الذنوب. وأخرى في ليلة البراءة وليلة القدر. شرح المنسك المتوسط لملاّ رحمة الله السندي المسمَّى بالمسلك المتقسِّط.شرح الفقه الأكبر، شرح ثلاثيات البخاري. شرح المقدمة الجزرية. الناموس ملخص القاموس. نزهة الخاطر في ترجمة الشيخ عبد القادر. رسالة في إبطال إرسال اليدين في الصلاة و غير ذلك.
البته همه آثار و تصانیف علامه ملاعلی قاری هروی جامع مفید و حاوی فوائد بی شمار می باشند.
قاری در نگاه اهل دانش
علامه ملاعلی قاری هروی از جملۀ علماء بزرگ عصر خود و از پیش گامان در عرصه های علوم مختلف از قبیل علوم عقاید، تفسیر، حدیث، قرائت، فقه و اصول فقه بوده است وی شخصیت عالم، زاهد، پرهیزگار و پاکدامنی بوده که نان از عمل دست خود می خورده است چنانچه در مورد آن گفته شده است که سالانه قرآن کریم را به خط زیبا دستنویس نموده و در حواشی آن قراآت و تفاسیر مختلف را می نوشته و سپس آن را به فروش رسانده و مبلغی را که از این طریق به دست می آورده خرچ و مصرف یکساله اش را کفایت می کرده.([71])
اهل دانش و تحقیق، آنان که بعد از قاری هروی، آثار و تحقیقاتی از خود به یادگار گذاشته اند، از وی به نیکی یاد کرده، جایگاه علمی او را ستوده اند و از شخصیت و آثار و آرای وی تقدیر کرده اند. که ذیلا برخی از دیدگاه های شان نقل میشود.
1- علامه محمد امین گفته است: ملا علی قاری هروی یکی از طلایه داران علم، یگانۀ زمانش و پژوهشگر دقیق در شرح، تحقیق و تنقیح عبارات بوده و شهرت آن کافی از بیان وصف اوست وی کسی بود که نامش مشهور وآوازه اش بلند بوده و از خود تألیفات زیاد، دقیق پرمحتوا و مفیدی را به یادگار گذاشته است.([72])
2- عبدالملک عصامی گفته است: ملا علی قاری هروی جامع علوم عقلی و نقلی، آشنا به سنت نبوی و از جمله اعلام و مشاهیر است که صاحب حفظ و بینش به شمار می رود.([73])
وی به تأیید موقف علامه ملاعلی قاری نسبت به اعتراض آن بر امام مالک و امام شافعی می گوید: این دلیل بر علو منزلت قاری است چون از شأن مجتهد این است تا آنچه را که مخالف ادلۀ صحیح باشد بیان و بر آن اعتراض نماید فرق نمیکند که صاحب آن بزرگ باشد یا حقیر([74])
3- ابن عابدین شامی از معروف ترین دانشمندان حنفی؛ ملا علی قاری را «العلامة الشيخ علي القاري» و «خاتمة
الراسخين» بیان داشته است.([75]) وی از ملا علی قاری بسی متأثر بوده و از دیدگاه هایش استفاده برده است؛ چنانچه در اثرش ردالمحتار، بیست بار از اقوال و آثار علامه علی قاری بهره جسته است.
4- امام شوکانی ضمن دفع انتقاد دیگران؛ جایگاه علمی علی قاری هروی را می ستاید و نقد آرای بزرگان از جانب او را دلیل قدرت وی در اجتهاد بر می شمارد.([76])
5- سلیمان مقرئ گفته است: قاری هروی علامۀ زمان، یگانۀ عصر وأوان و تنها شخصی است که جامع علوم عقلی ونقلی، متضلع در علوم قرآن و سنت، عالم شهر حرام و مشاعر عظام، یکی از جملۀ جماهیر اعلام، پیشگام مشاهیر اهل تحقیق و افهام که شهرت او کافی از بیان وصف اوست.([77])
6- علامه عبد الحی لکنوی؛ قاری هروی را صاحب دانش و فضیلت آشکار دانسته و پیرامون تألیفات قاری گفته است: همه تألیفات قاری را مطالعه نمودم وهمه آنها در باب خود نفیس بی نظیر و مفید اند و قاری را به مرتبۀ مجدد رأس هزارۀ تاریخ هجری می رسانند.([78]) وی در اثر دیگرش «التعلیق الممجد علی موطأ محمد». هر چند به نقد برخی از آرای قاری پرداخته، اما گفته است: من از بحر علم او مغترف و به فضل او معترفم چون متأخر هرچند علم اش وسیع تر وکلام اش مفیدتر باشد باز هم فضل برای متقدم و شرف برای متقدم تر است.([79]) بدین طریق، اهل دانش و تحقیق به رفعت جایگاه علمی قاری هروی قایل اند و از او به نام نیک یاد کرده و از آثار او استفاده برده اند و دیدگاه های ویرا به عنوان میراث بزرگ علمی، همیشه پیش رو داشته اند.
7- سرانجام باید دانست که ملا علی قاریشخصیت مشهور و پرآوازۀ است که همه جهان اسلام به وی احترام داشته و دارند چنانچه هنگامی که در ماه شوال سال 1014 در مکۀ مکرمه وفات نمود و خبر وفات او به علماء مصر رسید حدود چهار هزار نفر در جامعۀ الازهر بر او نماز جنازۀ غیابی اداء نمودند.([80])
نتیجه
از توضیحات فوق به این نتیجه می رسیم که علامه ملا علي قاری حنفی شخصيت والامقام علمی و جهاني بوده که عمر گرانبهای خود صرف تحصیل علم، دانش و خدمت گذاری به اسلام و مسلمین نموده است وی عالم متبحر و دانشمند پرفیضی بوده که در میان مسلمانان جهان به ویژه در بین علماء و دانشمندان امت اسلامی دارای مقام رفیع، و جایگاه عالی و ویژۀ بوده و می باشد چنانچه همه علماء و دانشمندان مذاهب مختلف اسلامی به مقام و منزلت علمی او معترف اند.
گرچه شماری تاریخ تولد ملا علي قاری را نامعلوم ذکر کرده اند اما برخی از پژوهش گران، بر آنند که قاری حوالی سال930 هـ. ق. در شهر هرات تولد شده است و وی در اثر ظلم و فشاری که از جانب حاکمان صفوی بر مردم خراسان و هرات روا داشته می شد سر زمین آبائی و اجدادی خویش را ترک نموده و رهسپار دار هجرت (مکۀ مکرمه)گردیده و در آنجا هم آرام ننشته بلکه همیش مشغول تعلیم، تعلم و پژوهش در عرصه های مختلف علوم و تألیف کتب بوده چنانچه تألیفات زیادی در بخش های مختلف از وی به یادگار مانده است و سر انجام در ماه شوال سال1014 هـ. ق. به سن 84 در مکۀ مکرمه دار فانی را وداع گفته و در قبرستان معلات دفن گردیده.
پیشنهادها
در خاتمه جهت هر چه بیشتر ادای حقوق و معرفت و شناخت مقام علماء و دانشمندان؛ مراتب آتی را به مقامات ذیربط پیشنهاد می نمایم.
1- به وزارت محترم حج و اوقاف امارت اسلامی افغانستان پیشنهاد می گردد که به خطباء، واعظان و ائمۀ مساجد هدایت فرمایند تا مقام، جایگاه و خدمات ارزندۀ علماء و دانشمندان را از طریق منابر و مساجد به سمع باشندگان جامعه ابلاغ نمایند.
2- به وزارت محترم معارف پیشنهاد می گردد تا کارنامه های درخشان علماء و دانشمندان را در نصاب تعلیمی معارف بگنجانند تا جوانان و نوجوانان به این نکته متوجه شوند که علماء در راه پخش و نشر علم و دانش چه خدمات بزرگ و ارزندۀ را انجام داده اند و چه آثاری را از خود به یادگار گذاشتند و مسئولیت ما در قبال حفظ و حراست از آنها چه می باشد.
3- به وزارت محترم اطلاعات وفرهنگ پیشنهاد می گردد که جهت تنویر اذهان عامه وادای مسئولیت ایمانی و اسلامی خویش کارنامه های درخشان و خدمات ارزندۀ علماء و دانشمندان را از طریق رسانه های صوتی و تصویری به سمع باشندگان جامعه برسانند.
4- به عموم باشندگان کشور پیشنهاد می گردد که خط مشی علماء و دانشمندان واقعی را سرمشق زندگی خود قرار داده و مطابق به دستورات آنها عمل نمایند.
فهرست منابع
[1]– عبد اللطيف بن عبد الرحمن، البراهين الإسلامية في رد الشبهة الفارسية، ج1، الناشر: مكتبة الهداية، الطبعة الأولى1410هـ، الناشر: مكتبة الهداية، الطبعة الأولى1410هـ، ص183.
[2]– علي أبو الحسن نور الدين بن (سلطان) محمد. الملا الهروي القاري (المتوفى: 1014هـ) شرح نخبة الفكر في مصطلحات أهل الأثر، ج1، الناشر: دار الأرقم – لبنان / بيروت، الطبعة: بدون طبع، ص117.
[3]– محمد بن علي بن محمد بن عبد الله الشوكاني اليمني (المتوفى: 1250هـ) البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع، ج1، الناشر: دار المعرفة – بيروت، ص445.
[4]– بابانی بغدادی، اسماعیل بن محمد امین. ایضاح المكنون فی الذیل على كشف الظنون عن اسامى الكتب والفنون، ج1، به تصحیح محمد شرف الدین و معلم رفعت، بیروت- لبنان: دار إحیاء التراث العربی، بی تا، ص175.
[5]– شرح نخبة الفكر في مصطلحات أهل الأثر، ج1، ص117.
[6]– خيرالدين زركلي. الأعلام، مصدر الكتاب: المکتبة الشاملة موقع يعسوب، ج10، ص36.
[7]– فضل الرحمن فقیهی دوکتور هروی. هفت اختران هریوا (کارنامه علمی هفت ستاره دانش و معرفت هرات). ناشر نشر احسان، چاپ مهارت، چاپ اول،1401، تهران، ایران، ص348.
[8]– خلیل محیالدین میس. شرح مسند امام ابیحنیفه رحمه الله، بیروت لبنان، دار الکتب العلمیه، 1405ﻫ.ق، ص11.
[9]– علي بن (سلطان) محمد، أبو الحسن نور الدين الملا الهروي القاري (المتوفى: 1014هـ) الأحاديث القدسية الأربعينية، ج1، خرَّجَ أحاديثهُ: أبو إسحاق الحويني الأَثَرِيُّ، الناشر: مكتبة الصحابة، جدة – الشرفية، مكتبة التابعين، سليم الأول – الزيتون، بی تا، ص8.
[10]– الأحاديث القدسية الأربعينية، ج1، الناشر: مكتبة الصحابة، جدة، ص8.
[11]– دکتر علی اکبر نفیسی. فرهنگ نفیسی(ناظم الاطبا) از انتشارات کتاب فروشی خیام، چاپ اُفست مروی، 1343هـ. ش. ملاء، ص3483.
[12]– هفت اختران هریوا (کارنامه علمی هفت ستاره دانش و معرفت هرات). ص349.
[13]– مصطفى بن عبد الله كاتب- حاجی خلیفه،1941م. كشف الظنون عن أسامی الكتب والفنون، ج2، بغداد: مكتبة المثنى، ص1050.
[14]– علي بن (سلطان) محمد، أبو الحسن نور الدين الملا الهروي القاري (المتوفى: 1014هـ) مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج3،الناشر: دار الفكر، بيروت – لبنان، الطبعة: الأولى،1422هـ، ص1232.
[15]– هفت اختران هریوا ( کارنامه علمی هفت ستاره دانش و معرفت هرات). ص349.
[16]– موسی ابومعاذ بن یحیی الشریف فیفی، مقدمه فیض الفائض لشرح روض الرائض فی مسائل الفرائض ملا علی قاری، چاپ اول، ریاض: مکتبة المعارف للنشروالتوزیع،1433، ص20.
[17]– الأحاديث القدسية الأربعينية، ج1، الناشر: مكتبة الصحابة، جدة، ص8.
[18]– عبد الکریم عمری بن صنیتان. مقدمه تسلیة الأعمى عن بلیة العمى ملا علی قاری هروی ، 1414 هـ، چاپ نخست، المملكة العربیة السعودیة- المدینة المنورة، دار البخاری، ص8.
[19]– علي بن (سلطان) محمد، أبو الحسن نور الدين الملا الهروي القاري (المتوفى: 1014هـ) شَمُّ العَوارِضِ في ذمِّ الرُّوَافِض، المحقق: د. مجيد الخليفة، الناشر: مركز الفرقان للدراسات الإسلامية، الطبعة: الأولى، 1425هـ،ج1، ص6.
[20] – شَمُّ العَوارِضِ في ذمِّ الرُّوَافِضِ، المحقق: د. مجيد الخليفة،ج1،ص9.
[21] – مقدمه فیض الفائض لشرح روض الرائض فی مسائل الفرائض، ص20.
[22] – شَمُّ العَوارِضِ في ذمِّ الرُّوَافِضِ، المحقق: د. مجيد الخليفة، ج1،ص10.
[23] – عبد الکریم عمری بن صنیتان. مقدمه تسلیة عن بلیة العمى ملا علی قاری هروی الأعمی، 1414 هـ، چاپ نخست، المملكة العربیة السعودیة- المدینة المنورة، دار البخاری، ص9.
[24]– شَمُّ العَوارِضِ في ذمِّ الرُّوَافِض، ج1، المحقق: د. مجيد الخليفة، مركز الفرقان للدراسات الإسلامية، الطبعة: الأولى، 1425 هـ، ص50.
[25]– الأحاديث القدسية الأربعينية، ج1، خرَّجَ أحاديثهُ: أبو إسحاق الحويني الأَثَرِيُّ، الناشر: مكتبة الصحابة، جدة ص8.
[26]– شرح مسند امام ابیحنیفه رحمه الله، ص10.
[27]– هفت اختران هریوا ( کارنامه علمی هفت ستاره دانش و معرفت هرات). ص352.
[28]– شرح مسند امام ابیحنیفه رحمه الله، ص11.
[29]– حجوی ثعالبی، محمد بن حسن بن عربی. (1416هـ- 1995م). الفكر السامی فی تاریخ الفقه الإسلامی. ج2، چاپ نخست، بیروت- لبنان: دار الكتب العلمیة، ص218.
[30]– شرح مسند امام ابیحنیفه رحمه الله، ص11.
[31]– الأحاديث القدسية الأربعينية، خرَّجَ أحاديثهُ: أبو إسحاق الحويني الأَثَرِيُّ، ج1، الناشر: مكتبة الصحابة، ص9.
[32]– شرح مسند امام ابیحنیفه رحمه الله، ص11.
[33]– هفت اختران هریوا ( کارنامه علمی هفت ستاره دانش و معرفت هرات). ص352.
[34]– ابومعاذ موسی بن یحیی الشریف الفیفی، مقدمۀ فیض الفائض لشرح روض الرائض فی مسائل الفرائض ملا علی قاری، چاپ اول، 1433، ریاض: مکتبة المعارف للنشر والتوزیع، ص22.
[35]– مقدمه فیض الفائض لشرح روض الرائض فی مسائل الفرائض، ص23.
[36]– علي بن (سلطان) محمد، أبو الحسن نور الدين الملا الهروي القاري (المتوفى: 1014هـ) الأحاديث القدسية الأربعينية،المحقق: د عبد العزيز مختار إبراهيم الأمين، الناشر: دار التوحيد للنشر والتوزيع – الرياض،ج1،ص17.
[37]– محمد صديق خان أبو الطيب بن حسن بن علي ابن لطف الله الحسيني البخاري القِنَّوجي (المتوفى: 1307هـ) أبجد العلوم، ج1، الناشر: دار ابن حزم،الطبعة:الأولى 1423 هـ، ص703.
[38] – الأعلام، ج2، ص336.
[39]– شَمُّ العَوارِضِ في ذمِّ الرُّوَافِضِ،ج1، المحقق: د. مجيد الخليفة، ص10.
[40]– الأعلام،ج2، ص336.
[41]– دکتور مجید خلیفه، «مقدمۀ شم العوارض فی ذم الروافض». چاپ اول، 1425، ناشر: مركز الفرقان للدراسات الإسلامیة، ص6.
[42]– الأعلام، ج5، الناشر: دار العلم للملايين، الطبعة: الخامسة عشر – أيار / مايو 2002 م، ص108.
[43]– الأعلام، ج4، الناشر: دار العلم للملايين، ص309.
[44] – – مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج1، ص29.
[45]– عمر بن رضا بن محمد راغب بن عبد الغني كحالة الدمشق (المتوفى: 1408هـ) معجم المؤلفین،ج2، الناشر: مكتبة المثنى – بيروت، دار إحياء التراث العربي بيروت، ص152.
[46]– الأحاديث القدسية الأربعينية، ج1، خرَّجَ أحاديثهُ: أبو إسحاق الحويني الأَثَرِيُّ، الناشر: مكتبة الصحابة، جدة، ص8.
[47]– مقدمه فیض الفائض لشرح روض الرائض فی مسائل الفرائض، چاپ اول، ص23.
[48]– مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج1، ص29.
[49]– علي بن (سلطان) محمد، أبو الحسن نور الدين الملا الهروي القاري (المتوفى: 1014هـ) أدلة معتقد أبي حنيفة في أبوي الرسول عليه الصلاة والسلام، ج1، المحقق: مشهور بن حسن بن سلمان، الناشر: مكتبة الغرباء الأثرية – السعودية،الطبعة: الأولى، 1413هـ ، ص135.
[50]– الأعلام،ج2، ص336.
[51]– شَمُّ العَوارِضِ في ذمِّ الرُّوَافِضِ،ج1، المحقق: د. مجيد الخليفة، ص50.
[52]– محمد عبد الحي بن محمد عبد الحليم الأنصاري اللكنوي الهندي، أبو الحسنات (المتوفى: 1304هـ) التعليق الممجد على موطأ محمد (شرح لموطأ مالك برواية محمد بن الحسن) ج2، تعليق وتحقيق: تقي الدين الندوي، الناشر: دار القلم، دمشق، الطبعة: الرابعة، 1426 هـ – 2005 م، ص485.
[53]– عبد الحکیم انیس؛ «مقدمۀ موعظة الحبیب وتحفة الخطیب. چاپ اول، 1430، دبی- امارات متحد عربی: دائرة الشؤون الإسلامیة والعمل الخیری، ص14.
[54]– عمر بن رضا بن محمد؛ كحالة الدمشق (المتوفى: 1408هـ) معجم المؤلفين، ج13، الناشر: مكتبة المثنى – بيروت، دار إحياء التراث العربي بيروت، ص311.
[55]– الأحاديث القدسية الأربعينية ج1، المحقق: د عبد العزيز مختار إبراهيم الأمين، الناشر: دار التوحيد للنشر والتوزيع – الرياض، ص17.
[56]– علي بن (سلطان) محمد، أبو الحسن نور الدين الملا الهروي القاري (المتوفى: 1014هـ) شرح الشفا، ج5، الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولى، 1422 هـ، ص1792.
[57]– مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج1، ص385.
[58]– محمد امین بن فضل الله بن محب الدین محبی. خلاصة الأثر فی أعیان القرن الحادی عشر. چاپ اول، بیروت: دار صادر، ج3، ص185.
[59]– الأحاديث القدسية الأربعينية ج1، المحقق: د عبد العزيز مختار إبراهيم الأمين، الناشر: دار التوحيد للنشر والتوزيع – الرياض، ص17.
[60]– شَمُّ العَوارِضِ في ذمِّ الرُّوَافِضِ، ج1،المحقق: د. مجيد الخليفة، ص6.
[61]– مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج5، ص1792.
[62]– مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج2، ص608.
[63]– مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج5، ص1792.
[64]– مقدمه فیض الفائض لشرح روض الرائض فی مسائل الفرائض، ص26.
[65]– علي بن (سلطان) محمد، أبو الحسن نور الدين الملا الهروي القاري (المتوفى:1014هـ) تسلية الأعمى عن بلية العمى، ج1، المحقق: عبد الكريم بن صنيتان العمري، الناشر: دار البخاري، المدينة المنورة،الطبعة: الأولى، 1414هـ، ص9.
[66]– عبد الحي بن فخر الدين بن عبد العلي الحسني الطالبي (المتوفى: 1341هـ) الإعلام بمن في تاريخ الهند من الأعلام المسمى بـ (نزهة الخواطر وبهجة المسامع والنواظر) ج5، دار النشر: دار ابن حزم – بيروت، لبنان، الطبعة: الأولى،1420هـ،1999م، ص516.
[67]– محمد أمين بن فضل الله المحبي الحموي الدمشقي (المتوفى:1111هـ) خلاصة الأثر في أعيان القرن الحادي عشر، ج2، الناشر: دار صادر – بيروت، ص369.
[68]– الأحاديث القدسية الأربعينية، ج1، الناشر: مكتبة الصحابة، جدة – الشرفية، ص8.
[69] -الأحاديث القدسية الأربعينية،المحقق: د عبد العزيز مختار إبراهيم الأمين، الناشر: دار التوحيد للنشر والتوزيع – الرياض،ج1، ص19.
[70]– شرح الشفا، ج1، ص8.
[71]– الأعلام، ج10، ص34.
[72]– خلاصة الأثر في أعيان القرن الحادي عشر، ج3، ص186.
[73]– البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع،ج1، ص445.
[74]-البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع،ج1، ص445.
[75]– رد المحتار، 3- 167. و 15- 397، مصدر الكتاب : موقع الإسلام، http://www.al-islam.com.
[76]– البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع، ج1، ص445.
[77]– الأحاديث القدسية الأربعينية،المحقق: د عبد العزيز مختار إبراهيم الأمين، الناشر: دار التوحيد للنشر والتوزيع – الرياض،ج1، ص18.
[78]– الأحاديث القدسية الأربعينية، ج1، الناشر: مكتبة الصحابة، جدة، ص9.
[79]– التعليق الممجد على موطأ محمد (شرح لموطأ مالك برواية محمد بن الحسن)، ج1، ص62.
[80]– خلاصة الأثر في أعيان القرن الحادي عشر، ج3، ص185.
ځوابونه