ده قدم تا خوشبختی

اصول ده‎گانۀ خوشبختی در پرتو معارف سورۀ «الم نشرح»

 

اصل اول: خوشبختی و سعادت فقط از جانب خداوند سبحان است؛ زیرا فرموده است: «أَلَمْ نَشْرَحْ/ آیا ما [سینه‏ی تو را] نگشودیم» او تعالی است که شرح صَدر می‎دهد [دل‎ها را از بند غم و حیرت رها می‎سازد و تاب تحمل نابسامانی‏ها را عطا می‏کند]. خوشبختی آفریدۀ اوست، زیرا او آفریدگار اعیان/امور حسّی و معانی مثل مرگ و زندگی است. «الَّذِيْ خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ/همان ذاتی که مرگ و زندگی را پدید آورد». و از جمله‏ی این معانی یکی «خوشبختی» است و او تعالی به لطف و احسان خود، این آفریده‏اش را در قلب هرکه بخواهد به ودیعه می‎گذارد تا خوشبخت و خشنود شود و نیز اگر اراده کند این ودیعه را از قلب کسی بستاند، بدبخت، زار و گریان می‏شود. «وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى/قطعاً اوست که می‎خنداند و می‎گریاند».

اصل دوم: ظرف خوشبختی دل است و عقل نیست، زیرا که فرموده «لَكَ صَدرَك/برای تو سینه‏ات (دلت)» اینجا سینه کنایه از دل است؛ چنانچه در جایی دیگر آورده: «وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ/وبلکه این دل‏های درون سینه‎ها هستند که نابینا می‏شوند»؛ دل‏ فقط به فرمان خداوند است، زیرا او گرداننده و متحول کننده‏ی آنست و صلاح دل به طاعت است «إذا اذنب العبد نكت في قلبه نكتة سوداء، فإذا تاب صقل/ هرگاه از بنده گناهی سرزند، بر دلش نکته‏ای سیاه نقش می‏بندد و چون توبه کند، [دلش] جلا و صیقل می‏بیند».    

اصل سوم: بخشش گناهان، چنانچه فرموده: «وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكْ/و بار [سنگین] تو را از [دوش] تو برنداشتیم»؛ هرگاه انسان از بار جانکاه گناه سبک باشد، به خوشبختی نزدیک‎تر است و قرآن کریم وِزر/بار سنگین را به وزنی کمر شکن تعبیر کرده «الَّذِيْ أَنقَضَ ظَهْرَكْ/همان بار سنگینی که پشت تو را درهم شکسته بود». گناهان با توبه و استغفار، نیکی‏ها و حسناتِ محوکننده و [فیض بردن از] موسم‏های خیر و برکت بخشیده می‎شود.

اصل چهارم: بلند کردن آوزه و شهرت نیک، چنانچه فرموده: «وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكْ/و آوازۀ تو را بلند کردیم و بالا بردیم»؛ آوازه‏ و شهرت نیک باعث کسب دعای خیر نیکان می‏شود، زبان‏ها را به ستایش می‏گشاید و دل آدمی از ستایشِ نیک، تر و تازه می‏شود. همچنین از کلمه‏ی «وَرَفَعْنَا» می‏شود برداشت کرد که شهرت نیک وَهبی است و کَسبی نیست؛ به همین سبب است که در همه‏ی امور اخلاص کارآمد است و تصنّع بدرد نمی‏خورد.   

اصل پنجم: خداوند متعال هرگز دشواری را بدون آسانی نیافریده است؛ «فَإِنَّ مَعَ العُسْرِ يُسْرًا/ همراه با سختی و دشواری، آسایش و آسودگی است». هرگاه بدانیم که خداوند سبحان هیچ مشکلی را بدون آسانی و راه حل و هیچ تنگایی را بدون گشایش قرار نداده، طبیعی است که بیشترِ اندوه و نگرانی‏های ما رفع می‏شود، زیرا که یقین و باور پیدا می‏کنیم که راه حلی حتماً وجود دارد و فقط به اندکی جستجو نیاز است.

اصل ششم: آسانی در لحظات سختی فرود می‏آید؛ «إِنَّ مَعَ العُسْرِ يُسْرًا/مسلّماً با سختی و دشواری، آسایش و آسودگی است». در این آیه آسایش را همراه با سختی گفته و بعد از آن نگفته است؛ پس هرگاه مشکلات و اضطراب‏ها به سراغ آدمی آمدند، لطف و مهربانی خداوند با آوردن آسانی و تطهیر و پاکی به سراغ آدم می‏آید. زیرا که یکی از اسباب رهایی از گناهان، ابتلا به مصیبت‏ها و مشکلات است و به همین‎گونه لطف و آسانی‏ها از جانب خداوند پی‏درپی می‏آیند تا غم‏ها برطرف شود، مشکلات از راه برداشته شده و تنگناها گشایش یابد.

اصل هفتم: هر سختی‏ای دو آسانی به همراه دارد، زیرا در این سوره کلمه «یُسْرًا» به صورت نکره تکرار شده و دلالت بر تعدد دارد؛ به همین خاطر بسیاری از گذشتگان ما گفته‏اند: «قسم به خدا که یک سختی بر دو آسانی غلبه نخواهد کرد».

اصل هشتم: استفاده از فراغت از اصول خوشبختی است؛ «فَإِذَا فَرَغْتَ ../هرگاه فراغت یافتی» اشاره است به اینکه شایسته و بایسته‏ی آدمی نیست که از اوقات فارغ خود بهره نجوید، چنانچه در حدیث صحیح نیز آمده است: «نعمتان مغبون فيهما كثير من الناس؛ الصحة والفراغ/دو نعمت است كه بيشتر مردم پیراموان آنها فریب خورده‏اند و از آنها استفاده نكرده‏اند و آنهم تن‏درستی و فراغت مى‏باشد».

اصل نهم: عبادت، برگرفته شده از «فَانْصَبْ/[در پرستش و عبادت پروردگارت] بکوش»؛ یعنی به‏سوی طاعت، عبادت و بندگی بشتاب که روزنه‏ی خوشبختیِ بزرگ است. هرآنچه به عبادتت بیفزاید، به سعادت و خوشبختی‏ات می‏افزاید. گفته‏ی مشهوری از شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه‏الله منقول است: «هرکس خوشبختیِ ابدی و جاودان می‏خواهد، رنج عبودیت درپیش گیرد».     

اصل دهم: دل‏بستن و اخلاصِ کامل به خدای یکتا؛ «وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ/و یکسره به سوی پروردگارت روی آور (و تنها بدو دل و امید ببند و جز او خود را مشغول مساز)». و تحقق این مفهوم بزرگ [در تمامی امور زندگی]، ختام مِسک است.

 

دكتور عبدالمحسن المطيری

 ترجمه: خيرالله محمدی

Related Articles

ځوابونه

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *