مظاهر ضعف ایمان (2)

3ـ اعتماد به وسایل و کثرت افراد:

طوری که در بحث وسایل و اسباب جلب نصرت الله متعال گفته شد، از جمله عوامل نصرت الهی عدم اعتماد و تکیه بر وسایل جنگی است که توکل نیز همین مطلب را داشت. تهیه وسائل و اعتماد بر الله متعال، به همین شکل اعتماد به وسائل جنگی و فراموش نمودن ذاتی که فوق اسباب و وسائل است، از جمله عوامل هزیمه و شکست لشکر شمرده می‎شود.

هر سببی که در روی زمین است مؤثر در آن الله متعال است؛ نمی‎تواند هیچ سببی بدون اراده الله متعال کاری کند حتی نمونه‎های آن وجود دارد که سبب بر عکس عمل کرده است. حضرت معاویه بن ابی سفیان رضی‌الله‌عنه از کسی شنید که عسل نوشید و در آن زهر بود و وفات کرد معاویه رضی‌الله‌عنه در جواب گفت: الله متعال را لشکر‎های است که از آن جمله عسل است.(1) هدف معاویه رضی‌الله‌عنه این بود که عسل هم اگر وسیله شفا است در آن شفا گزاشته شده است ولی اگر این مؤثریت را الله متعال بر عکس سازد مضر تمام می‎شود، معلوم شد اسباب بدون اراده الله متعال هیچ کاری کرده نمی‎تواند. الله متعال به صراحت اثر وسائل جنگی را نفی می‎کند و نسبت مؤثریت آن را به ذات خود می‎دهد می‎‎فرماید:

«فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاء حَسَناً إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» [انفال: 17] «شما آن‌ها را (در جنگ بدر) نکشتید لیکن الله متعال آن‌ها را کشت تو پرتاب نمی‎کردی لیکن الله متعال پرتاب می‎‎کرد و تا اینکه مؤمنان را به امتحان خوبی بیازماید».

این زمانی است که مسلمانان با دشمن در جنگ بدر روبرو می‎‎شوند. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم پس از دعا‎های طولانی برای جلب نصرت ویاری الله متعال با دشمن در میدان نبرد روبرو شد جبرئیل امین آمد گفت: مشت خاکی را بر روی دشمن پرتاب کن، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم این کار را انجام داد و فرمود شاهت الوجوه، هیچ مشرکی نبود مگر در چشم و دماغ وی خاک رسید. (2)

این وسیله جنگی است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم آن را در غزوه بدر به‎کار برد. در ظاهر از دست پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم انجام شده است ولی الله متعال حقیقت رسانیدن آن را به چشم دشمن از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم سلب می‎کند. نشانگر همین مطلب است که اثر در وسائل جنگی از آن الله متعال است.

اعتماد به نیروی رزمی و کثرت تعداد رزمی زمینه ساز شکست مسلمانان، در مراحل اولیه جنگ حنین گردید. این در حالی است که در غزوه حنین تعداد مسلمانان به دوازده هزار تن می‎‎رسید و تعداد لشکر قبیله هوازن از چهار هزار بیشتر عبور نمی‎کرد الله متعال به‎طور امتنان می‎‎فرماید:

«لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ» [توبه: 25] «خداوند شما را در جاهای زیادی یاری کرد (و بر دشمن پیروز شدید)؛ و در روز حنین (نیز یاری نمود)؛ در آن هنگام که فزونی جمعیتتان شما را شگفت انگیز کرد، ولی (این فزونی جمعیت) هیچ به دردتان نخورد و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شده؛ سپس پشت (به دشمن) کرده، فرار نمودید».

پس از فتح مکه، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم تصمیم گرفت مکه را مکان معرکه و ستیز قرار ندهد بلکه به جایی میان مکه وهوازن بیرون رفت این واقعه آزمونی بزرگ برای مؤمنان بود، زیرا مردم مکه تازه مسلمان بوده وبه تازگی از شرک وجهالت رسته بودند واین خطر وجود داشت که اگر مالک بن عوف با لشکر خود به طرف مکه حمله کند، مردم مکه آن‌ها را روئت کرده و با آن‌ها همگام و متحد شوند که در این صورت مسلمانان با دو پیکار مواجه می‎‎شدند داخلی وخارجی، به همین جهت رسول خدا به همراه سپاهش با تمام قوا و تجهیزات نظامی به منطقه‌ای باز و دور از دید و نگاه اهل مکه حرکت نمود.

نصرت و یاری الله متعال تنها با وسائل و تجهیزات گره نخورده است بلکه گاهی چیزی به نظر نمی‎رسد، اما در میدان نبرد خیلی مؤثر واقع می‎‎شود. حضرت ابوبکر الصدیق رضی‌الله‌عنه فرمود: صدای قعقاع.(3) از هزار اسب سوار بهتر است.(4)

4ـ خیانت ورزیدن:

خیانت در لغت به معنای مخالفت پنهانی با حق و پیمان است.(5) خیانت در برابر یکی از مهم‌ترین فضایل اخلاقی و ارزش‌های انسانی به نام «امانت» قرار دارد که در تعالیم اسلامی فراوان مورد تأکید قرار گرفته است. خیانت از بزرگ‌ترین گناهان و نکوهیده‌‌ترین رذایل است. این رذیله به گونه‌ای مذموم است که ارتکاب آن به هیچ وجه قابل توجیه و دفاع نیست؛ لذا خدای متعال در سفارش‌های خود به پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‎‌فرماید: «و از کسانى مباش که از خائنان حمایت نمایى و از آن‌ها که به خود خیانت کردند، دفاع مکن؛ زیرا خداوند، افراد خیانت‌‏پیشه گنه‌کار را دوست ندارد. از این جهت خیانت از جمله عوامل شکست و چیره شدن دشمن بر مسلمانان خیانت ورزیدن است در هر کاری که خیانت صورت گیرد سبب نابودی می‎‎شود گرچه خیانت اگر اطلاقش در امر جهاد شود توجه به سوی امرغنیمت می‎‎شود ولی این بصورت عموم است تنها منحصر در امر غنیمت نیست بلکه در هر کاری که یک شخص گماشته شود و یا مالی در اختیار شخص گذاشته شود و در آن عمدا کوتاهی کند خیانت شمرده می‎شود و خیانت در امر نظامی و رزمی سبب ضعف لشکر و مفضی به ترس می‎‎شود در حدیثی آمده است:

عَنْ مَالِك عَنْ يَحْيَى بْنِ سَعِيدٍ أَنَّهُ بَلَغَهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهُ قَالَ: مَا ظَهَرَ الْغُلُولُ فِي قَوْمٍ قَطُّ إِلَّا أُلْقِيَ فِي قُلُوبِهِمْ الرُّعْبُ…(6) هیچ‎گاه خیانت درمیان قومی آشکار نمی‎شود مگر اینکه در قلب آن‌ها رعب و ترس انداخته می‎‎شود. زمانی که ترس در میان مردم رخنه پیدا کند بی‎گمان که از دشمن می‎‎هراسند، در نتیجه مفضی به شکست می‎‎شود. حتی اندکی شبهه خیانت نباید صورت گیرد از این جهت الله متعال پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم را از هرنوع خیانت مبرا می‎‎سازد که:

«وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» [آل عمران: 161] «سزاوار نیست هیچ پیامبری را که خیانت ورزد و هرکه خیانت کند همراه با خیانت خویش می‎آید در روز قیامت».

گرچه آیۀ فوق نزد اکثر مفسرین در رابطه با واقعه بدر نازل شده است که از اموال غنیمت یک چادر مفقود گردید، یک عده گفتند شاید آن را پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای خویشتن گرفته باشد؛ الله متعال این را رد کرد.

رشید رضا می‎‎نویسد: گرچه این روایت را ترمذی حسن گفته ولی چینین نیست این آیه در مورد آن هفتاد تن نازل شده است که در غزوه احد جهت دفاع از اسب سواران گماشته بود که بعد از شکست مشرکین آن‌ها فکر کردند شاید پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم در غنیمت برای ما سهم ندهد چون در میدان جنگ حضور نداریم و میان جنگجویان آن را همانند غزوه بدر تقسیم کند پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود آیا گمان می‎کردید که من خیانت می‎‎ورزم الله متعال این امر را خیانت شمرد و وفرمود هیچ پیامبری را مناسب نیست که چنین کاری را انجام دهد.(7)

 به حقیقت این قضیه اگر فکر عمیق شود در پهلوی اینکه نافرمانی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم و نافرمانی لشکر و میلان به سوی مال دنیا سبب شکست در غزوه احد شد این امر یعنی گمان خیانت نیز از جمله عوامل شست در احد شمرده می‎‎شود.

از سوی دیگر وحدت و یکپارچگی در مقابل دشمن طوری که عامل نصر و پیروزی بود و اعتماد بر یکدیگر، عامل مهم در یک مشت و وحدت بود؛ اما خیانت زهری است که شیرینی وحدت و یکپارچگی را تلخ ساخته و فضای بی‎اعتمادی را در میان مردم بخصوص لشکریان حاکم می‎سازد.

5ـ مخالفت از امیر جنگ:

توحید کلمه و یک صدا بودن که نکته آغاز آن امیر و مسئول لشکر است و به ادنی‎ترین پایۀ عسکری می‎انجامد، نیروی مستحکم در مقابل دشمن شمرده می‎شود. از اینکه وحدت و یکپارچگی و پیروی از امیر جنگ از جمله عوامل بزرگ نصرت الهی شمرده می‎شد به عین شکل می‎توان مخالفت امیر را در سلوک و رفتار پدیده شومی دانست که در هر زمان لشکریان را به خطر بزرگی مواجه می‎‎سازد.

نمونه زنده این مطلب مخالفت تیراندازان روز احد را می‎‎توان شمرد که از اندک‎ترین مخالفت که آن هم از اثر اجتهاد ایشان بوده تمام نقشۀ نظامی جنگ را تغیر داد و صفحه جنگ به نفع دشمن تمام شد و این عمل سبب شد تا اضطراب بزرگی را به بار آورد اضطرابی که سود را به دشمن بخشید.(8)

«وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الأَمْرِ وَعَصَيْتُم مِّن بَعْدِ مَا أَرَاكُم مَّا تُحِبُّونَ مِنكُم مَّن يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ الآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» [آل عمران: 152] گرچه آیه متذکره در مطالب قبلی نیز جهت اثبات یک عده مطالب مانند عصیان ترس محبت دنیا و… مورد استشهاد قرار گرفت ولی در این مطلب مورد استشهاد در آیه فوق جمله «وعصیتم» است یعنی پس از آنکه الله متعال برای شما دنیا را نشان داد نافرمانی در امر رسول صلی‌الله‌علیه‌وسلم کردید و این عمل مانع رسیدن نصرت الهی گردید.

رشید رضا در تفسیر خود به به همین علت، روایت سدی را به تفصیل ذکر کرده می‎‎نویسد: وإِنَّمَا ذكرنا هُنَا رِوَايَةَ السُّدِّيِّ بِطُولِهَا لِمَا فِيهَا مِنَ التَّصْرِيحِ بِأَنَّ النَّبِيَّ صلی‌الله‌علیه‌وسلم قَالَ لِلرُّمَاةِ: «فَإِنَّا لَا نَزَالُ غَالِبِينَ مَا ثَبَتُّمْ مَكَانَكُمْ».(9) رویت سدی را به این وجه به تفصیل آورد که در آن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم تصریح نموده است که: «اگر شما در جای خود ثابت بودید ما کامیاب هستیم». در این جا کامیابی مشروط به اطاعت گذاشته شده است؛ آن‌ها زمانی که اطاعت نکردند کامیابی از ایشان سلب گردید.

(پایان مقاله)

 

پاورقی‌ها:
1ـ مصنف عبدالرزاق ج 5 ص 460 تاریخ الکبیر للبخاری ج 7 ص 311 الثقات لابن حبان ج 2 ص 298 مجمع الامثال ج 1 ص 11.

2 ـ سیره ابن هشام ج 1 ص 616 ، مسند امام احمد ج 1 ص 117.

3 ـ صحابي: أخو عاصم بن عمرو التميمي، كان له بلاء عظيم في القادسية، شهد وفاة النبي.

4 ـ ابن عبدالبر یوسف بن عبدالله بن محمد الاستیعاب فی معرفه الاصحاب تحقیق علی البحاوی دارالجیل بیروت طبع اول سال 1412 ه ق.

5 ـ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 305، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.

6 ـ موطأ امام مالک رحمه الله رقم 987 و کتاب التمهید لما فی الموطأ من المعانی و الاسانید ج 23 ص 430 این روایت را موید و قوی کننده است.

7 ـ تفسیر المنار رشید رضا ج 4 ص 176.

8  – شوقی ، ابوخلیل، عوامل النصر و الهزیمة ص 35-37 ناشر: دارالفکر دمشق طبع: اول 1399 ه ق.

9  – محمد رشید بن علی رضا تفسیر المنار ج 4 ص 150

 

 

 

به قلم: مولانا عبدالسلام عابد

Related Articles

ځوابونه

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *