جایگاه قضا و قدر در عقاید اسلامی

قضا و قدر یکی از جمله اصول و اساسات دین مقدس اسلام و یکی از اشیاء مُؤمَن بِهِ ما است که باید هر فرد مسلمان به آن ایمان و باور داشته و در برابر آن تسلیم باشد و بدون شک که شناخت قضا و قدر به انسان نیرو و توان می بخشد  تا بتواند با تمام مشکلات و سختی های که دامنگیر آن می شود  مبارزه کند و حوادث نا گوار را هر چند بزرگ باشند کوچک بشمارد و اصل قدر سِرِّ از اسرار خداوند (ج) در رابطه به مخلوق آن می باشد، و هیچ فرشتۀ مقرب و نبی مرسل از آن اطلاعی ندارد و تعمق و نظر در آن ذریعۀ خذلان و خاری و زینه (راه پله) یی حرمان و درجۀ طغیان است بناء بر هر فرد مسلمان ضرور و لازم است که از نظر دادن بدون علم در مورد قضا و قدر و فکر و وسوسه در رابطه به آن اجتناب نماید چون به یقین که خداوند(ج) علم قدر و مرام آن را از مخلوق خود پنهان نگه داشته چنانچه فرموده است : (لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ)([1]).

 از [خداوند(ج)] سوال نمی شود از آنچه انجام می دهد و از آنها سوال می گردد .

به فرض اگر کسی بگوید که چرا این کار شده است؟ (نباید می شد) به یقین که حکم کتاب را رد کرده است و کسیکه حکم کتاب را رد کرد از جملۀ کافران می باشد([2]).

شرح : اینکه می گویم اصل قدر سِرِّ از اسرار خداوند (ج) در رابطه به مخلوق آن است، یعنی خداوند (ج) مخلوق را پیدا و سپس فنا میسازد، فقیر و یا غنی میسازد، زنده و یا میمیراند، هدایت و یا گمراه می کند و کسی را حق اعتراض و چون و چرا در آن نیست.

چنانچه در همین رابطه حضرت علی (رض) فرمودند: قدر سِرِّ خداوند (ج) است پس ما او را کشف نمی کنیم([3]).

همه یی اهل سنت و جماعت بر این عقیده اند که هر چیز به قضاء و قدر خداوند(ج) مربوط است و خداوند (ج) خالق افعال بنده گان خود بوده و هست چنانچه فرموده است : (إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ([4]). (بدون شک که ما هر چیز را به اندازه آفریده ایم).

وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا([5]). و [خداوند(ج)] هر چیز را آفریده و سپس آنرا به اندازه یی مشخص اندازه کرده است.

البته  باید گفت که موضوع قضاء و قدر در ضمن اینکه یکی از اصول عقاید اسلامی هر فرد مسلمان است از جمله یی پیچیده ترین موضوعات در عقاید اسلامی می باشد، به همین ملحوظ دانشمندان اسلامی بخاطر تحقق بخشیدن عقاید ناب اسلامی که قضا و قدر هم جزء آن می باشد زحمات زیادی را متقبل شده اند و آثار زیاد و ارزشمندی را از خود به یادگار گذاشته اند . 

قَدَر عبارت از علم ازلی الله تعالی در بارۀ اشیاء، ونوشته آن در لوح المحفوظ، و مشیت کلی الله (ج)، وخلقت و آفرینش مخلوقات و صفات که به این مخلوقات قائم است؛ و از آن جمله خلق افعال بنده گان نظر به این فرمودۀ الله تعالی(اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ)([6]) الله تعالی آفریده گار همه چیز است . که در این جمله بندگان و افعال شان نیز شامل اند بنا برین به کسی گفته نمی شود که وی به قدر ایمان داردم تا وقتیکه اسلام نیاورد، و به همه متعلقات قدر یقین و باور نکند([7]).

انکار از قدر

انکار از قدر مراتبی دارد : بعضی آن کفر بوده و انسان را از دائره توحید بیرون می سازد، در صورتیکه انسان از علم ازلی الله تعالی در مورد اشیاء انکار نماید، ویا از کتابت آن در لوح محفوظ انکار نماید، و برخی انکار از قدر کمتر از این بوده و در جملۀ بدعت محسوب شده و منافی کمال توحید است؛ و این در صورتی که از عموم مشیت الله تعالی و یا عموم خلق و آفرینش انکار نماید([8]).

معانی قضا و قدر چیست؟ و کدام معنا مورد نظر است؟

بنا بر تعالیم اسلامی قضا و قدر الهی در همه چیز جاری است و هیچ موجودی در جهان از قضا و قدر الهی بیرون نیست. بر همین اساس گفته می شود افعال انسانها نیز به قضا و قدر الهی است.

معانی واژه های قضا و قدر

هر یک از واژه های قضا و قدر به سه معنا اطلاق می شود:

1- قضا به معنای خلق و تمام کردن است چنانچه در قرآن میخوانیم : (فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ)([9]). خداوند(ج) آنها را به صورت هفت آسمان خلق کرد.

واژه قدر نیز به همین معنا آمده است چنانچه خداوند(ج) فرموده است: (وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا)([10]).

2- قضا به معنای الزام و حُکم کردن است چنانچه خداوند(ج) فرموده است: (وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا) ([11]). پروردگارت حکم کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید.

3- قضا به معنای خبر دادن و اعلام کردن آمده است چنانچه خداوند(ج) فرموده است: (وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا)([12]).

و به بنی اسرائیل در کتاب خبر دادیم که دو بار در زمین فساد می کنید …………………

واژه قدر نیز به همین معنا آمده است چنانچه خداوند(ج) فرموده است: (فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ)([13]).

ما لوط و پیروان او را نجات دادیم جز همسر او (لوط) که خبر دادیم او را که از هلاک شونده گان است.

بنا بر این هر یک از کلمه های قضا و قدر به سه معنا ( خلق، حکم و اعلام ) آمده است.([14]).

واژه قضا در اصل به معنای قطعی کردن و به پایان رساندن است. و به قاضی نیز از آن جهت قاضی گفته می شود که نزاع بین طرفین را به پایان می رساند و حکم قطعی را صادر می کند.واژه قدر نیز به معنای مقدار، حدود و اندازه است.

قضا به معنای حکم قطعی و قدر به معنای اندازه در دو قلمرو تشریع و تکوین به کار می روند.

1- قضای تشریعی همان احکام شرعی الهی است که خداوند(ج) به آنها فرمان داده و یا از آنها نهی کرده است و قدر تشریعی عبارت از حدود و مقدار آنها است. به عنوان مثال: نماز روزه و … قضای تشریعی و کیفیت و کمیت و حدود آنها قدر تشریعی است .

2- قضای تکوینی همان قطعیت و ضرورتی است که در نظام آفرینش مشاهده می شود و قدر تکوینی عبارت از حدود و اندازه هر شئ است([15]).

قضای الهی به ایجاد جهانی با نظام علت و معلول و سبب و مُسَبَّب تعلق گرفته است و خداوند(ج) و جوب بخش همه این حوادث و تقدیر کننده حدود آنها است و همه چیز منطبق با علم الهی واقع می شود.

چنانچه خداوند(ج) درمورد قضا فرموده است:(وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ

فَيَكُونُ)([16]).

و خداوند(ج) درمورد قدر فرموده است: (إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ)([17]). ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم.

و نیز فرموده است: (وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ([18]).  و هیچ چیزی نیست جز آنکه خزائن آن نزد ما است و ما جز به اندازه معلوم نازل نمی کنیم.

نتیجه آنکه همه چیز به قضا و قدر الهی است و قضا و قدر الهی منافاتی با نظام علت و معلول و اختیار و اراده انسان ندارد، بلکه نظام علت و معلول و اختیار و اراده انسان خود از جمله قضای الهی است([19]).

آراء متکلمین در باره قضا و قدر

 آراء متکلمین در باره قضا و قدر مختلف می باشد و حتی برخی آن را دلیل بر جبر دانسته اند،

الركن السادس : الإيمان بالقدر ………………………………

70

1- تعريف القدر وأهمية الإيمان به …………………………

70

2- مراتب القدر ………………………………………….

70

3- أقسام التقدير ………………………………………….

71

4- عقيدة السلف في القدر ………………………………..

72

5- أفعال العباد ……………………………………………

73

6- الجمع بين خلق الله وفعل العبد ………………………..

74

7- الواجب على العبد في القدر ……………………………

75

8- الرضا بالقضاء والقدر ………………………………….

75

9- الهداية نوعان ………………………………………….

76

10- الإرادة في كتاب الله نوعان …………………………..

76

11- الأسباب التي تدفع القدر ……………………………

78

12- مسألة القدر سر الله في خلقه …………………………

78

13- الاحتجاج بالقدر …………………………………….

78

14- الأخذ بالأسباب ……………………………………..

79

15- حكم من أنكر القدر …………………………………

81

16- ثمرات الإيمان بالقدر ………………………………….

81

قال ابن القيم : ( مراتب القضاء والقدر التي من لم يؤمن بها لم يؤمن بالقضاء والقدر أربع مراتب : المرتبة الأولى علم الرب سبحانه بالأشياء قبل كونها ، المرتبة الثانية كتابته لها قبل كونها ، المرتبة الثالثة مشيئته لها ، والرابعة خلقه لها ) ( ) ، فالله سبحانه خالق كل شيء تقديرا وقدرة ، ومراتب القدر هي المراحل التي يمر بها المخلوق من كونه معلومة في علم الله إلى أن يصبح واقعا مخلوقا مشهودا .

الفصل الخامس :

الإيمان بالقضاء والقدر ، ويشتمل على مبحثين:

المبحث الأول : تعريف القضاء والقدر ، وأدلة ثبوتهما مع بيان الفرق بينهما .

المبحث الثاني : مراتب القدر .

تعريف القضاء والقدر :

القضاء لغة : الحكم والفصل .

وشرعا : هو ما قضى به الله سبحانه وتعالى في خلقه من إيجاد أو إعدام أو تغيير .

والقدر : مصدر قدرت الشيء أقدره إذا أحطت بمقداره .

والقدر في الشرع : هو ما قدره الله تعالى في الأزل ، أن يكون في خلقه بناء على علمه السابق بذلك .

الفرق بين القضاء والقدر :

ذكر العلماء في التفريق بين القضاء والقدر . أن القدر : هو تقدير لشيء قبل قضائه . والقضاء هو الفراغ من الشيء . ومن الشواهد التي ذكرها أبو حاتم للتفريق بين القضاء والقدر أن القدر منزلة تقدير الخياط للثوب فهو قبل أن يفصله يقدره فيزيد وينقص فإذا فصله فقد قضاه وفرغ منه وفاته التقدير . وعلى هذا يكون القدر سابقا للقضاء . قال ابن الأثير : (فالقضاء والقدر أمران متلازمان لا ينفك أحدهما عن الآخر لأن أحدهما بمنزلة الأساس وهو القدر ، والآخر بمنزلة البناء وهو القضاء فمن رام الفصل بينهما فقد رام هدم البناء ونقضه) .

والقضاء والقدر إذا اجتمعا في الذكر افترقا في المعنى فأصبح لكل منهما معنى يخصه ، وإذا افترقا في الذكر دخل أحدهما في معنى الآخر . ذكر ذلك بعض أهل العلم .

الأدلة على إثبات القدر :

الإيمان بالقدر ركن من أركان الإيمان وقد دلت الأدلة من الكتاب والسنة على إثباته وتقريره .

فمن الكتاب قول الله تعالى : { إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ } (القمر : 49) ، وقوله تعالى { وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا } (الأحزاب : 38) ، وقوله تعالى : { وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا } (الفرقان : 2) .

وأما السنة فقد دلت كذلك على إثبات القدر في أحاديث كثيرة منها حديث جبريل وسؤاله للنبي صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلِّم عن أركان الإيمان فذكر منها : « الإيمان بالقدر خيره وشره » وقدم تقدم الحديث بنصه في مبحث الملائكة . وروى مسلم في صحيحه عن عبد الله بن عمرو بن العاص رضي الله عنهما قال : سمعت رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلِّم يقول : « كتب الله مقادير الخلائق قبل أن يخلق السماوات والأرض بخمسين ألف سنة وقال : وكان عرشه على الماء » (1) .

 في القضاء والقدر اعلم بأن القدر سر والقضاء ظهور السر


[1]– سورة الأنبياء آیه 23.

[2]– ابن ابی العز الحنفی، شرح العقیدة الطحاویه، طبع المکتب الاسلامی بیروت، ص 249

-[3] همان مرجع وصفحه .

[4]– سورة القمر، آیه 49.

سورة الفرقان آیه 2 . -[5]

  سورة الزمر آیه62.  -[6]

[7] – صالح بن عبد العزیز، غایة المرید فی شرح کتاب التوحید،1424هـ، طبع: دارالسلام، سعودی.

[8] – همان مرجع و صفحه .

– سورة فصلت، آیه 12. [9]

    همان سوره، آیه 10.-[10]

سورة الاسراء، آیه 23. -[11]

[12] – همان سوره، آیه 4 .

 سورة النمل، آیه 57.-[13]

  امیر شیرزاد، کلام اسلامی: توحید، صفات و افعال الهی، (سمت) تهران ایران چاپ اول1389ص 202-203. -[14]

همان مرجع، ص 206. -[15]

سورةالبقره، آیه117. -[16]

سورة القمر، آیه 49.-[17]

سورة الحجر ، آیه 21.-[18]

کلام اسلامی: توحید، صفات و افعال الهی، ص208.  -[19]

Related Articles

ضرورت وحدت و انسجام امت اسلامی از دیدگاه علامه اقبال

مقالۀ علمی تحقیقی سرمحقق محمدکبیر(مشفق) 18/5/1402کابل افغانستان ضرورت وحدت و انسجام امت اسلامی از دیدگاه علامه اقبال الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ  وَالعَاقِبَةُ لِلمُتَّقِینَ وَالصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ…

Responses

Your email address will not be published. Required fields are marked *