جوانی که با پرستش خدا بزرگ شد
در حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دربارۀ هفت نفری که خداوند در زیر سایۀ خود قرار میدهد، روزی که سایهای جز سایۀ او تعالی نیست، آمده است: «وشاب نشأ في عبادة الله عز وجل»، و جوانی که با پرستش خدا بزرگ شد. این حدیث را امام بخاری در صحیحش، حديث شمارۀ (6806) و امام مسلم در صحیحش، حدیث شمارۀ (1031) روایت کردهاند.
متن کامل حدیث چنین است: «سَبْعَةٌ يُظِلُّهُمُ اللَّهُ يَومَ القِيَامَةِ في ظِلِّهِ، يَومَ لا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ: إِمَامٌ عَادِلٌ، وَشَابٌّ نَشَأَ في عِبَادَةِ اللَّهِ، وَرَجُلٌ ذَكَرَ اللَّهَ في خَلَاءٍ فَفَاضَتْ عَيْنَاهُ، وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ في المَسْجِدِ، وَرَجُلَانِ تَحَابَّا في اللَّهِ، وَرَجُلٌ دَعَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَجَمَالٍ إلى نَفْسِهَا، قالَ: إنِّي أَخَافُ اللَّهَ، وَرَجُلٌ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ فأخْفَاهَا حتَّى لا تَعْلَمَ شِمَالُهُ ما صَنَعَتْ يَمِينُهُ»، «هفت گروه هستند که خداوند آنان را در سایهاش، در روزی که سایهای جز سایهاش وجود ندارد، جای میدهد: زمامدار و رهبر دادگستر، و جوانی که در عبادت خدای عزوجل نشو و نما یافته، و مردی که دلش به مساجد پیوسته است، و دو مردی که برای رضای خداوند با هم دوستی و با هم نشست و برخاست کردند، و مردی که زنی صاحب جمال و زیبا از او طلب همبستری کرد و او گفت: من از خدا میترسم، و مردی که پنهانی صدقه داد به نحوی که دست چپش از آنچه دست راستش انفاق کرده باخبر نشد، و مردی که در تنهایی خداوند را یاد نمود و اشک از چشمانش سرازیر شد.
در اینجا منظور از سایۀ خداوند، سایۀ عرش خداوند است. چنانکه در روایت دیگری از سلمان و معاذ بن جبل رضیاللهعنهما نقل شده که آنحضرت صلیاللهعلیه وسلم فرمود: «إن المتحابين في اللّه في ظل العرش، يوم لا ظل إلا ظله»، «کسانى که براى خدا با یکدیگر دوستى مىکنند، در سایۀ عرش قرار دارند، روزی که سایهای جز سایهاش وجود ندارد». (روایت امام احمد و الحاكم و ابن حبان)
همچنان گفته شده منظور سایه، کرامت و حمایت خداوند است؛ چنانکه میگویند: «فلان في ظل الملك»، فلانی تحت حمایت پادشاه است. و این گفتۀ عیسی بن دینار است.
این حدیث بیانگر فضیلت این هفت گروه در روز قیامت است که آنان در آن روز زیر سایۀ عرش الهی قرار میگیرند، روزی که جز سایۀ عرش الهی، سایۀ دیگری وجود ندارد و مردم از گرمای شدید خورشید جایی امان ندارند. مگر کسانی که خداوند متعال آنان را با اوصافی که در حدیث بیان شد، متصف نموده باشد. روزی که بسیار طولانی است: تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ» (معارج:4) «فرشتگان و روح (جبرئیل) به سوی او عروج میکنند، در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است». و هول و وحشت بسیار زیادی دارد: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ» (حج:1) «ای مردم! از پروردگارتان بترسید، بدون شک زلزلۀ قیامت حادثۀ عظیمی است». و فرمود: «فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِن كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيباً» (مزمل:17) «پس اگر کافر شوید چگونه خود را (از عذاب) در امان میدارید، روزی که کودکان را پیر میکند».
در آن روز خورشید به مردمان بسیار نزدیک میشود، چنانکه مقداد بن اسود رضیاللهعنه روایت میکند: «تُدْني الشَّمْسُ يَومَ القِيَامَةِ مِنَ الخَلْقِ حتَّى تَكُونَ مِنْهُمْ كَمِقْدَارِ مِيل». قَالَ سُلَيمُ بْنُ عَامرٍ الرَّاوي عنْ المِقْدَاد: فَوَاللَّهِ مَا أَدْرِي ما يَعْني بِالميل، أَمَسَافَةَ الأَرضِ أَمِ المِيل الَّذي تُكْتَحَلُ بِهِ العيْنُ؛ «فَيَكُونُ النَّاسُ عَلَى قَدْرِ أَعْمالِهمْ في العَرَق، فَمِنْهُمْ مَنْ يَكُونُ إِلى كعْبَيْه، وَمِنْهُمْ مَنْ يَكُونُ إِلى رُكْبَتَيْه، ومِنْهُمْ منْ يَكون إِلى حِقْوَيْهِ ومِنْهُمْ مَنْ يُلْجِمُهُ العَرَقُ إِلجاماً»، «در روز قيامت آفتاب به اندازۀ يک ميل بالای سر مردم فرود میآید» سليم بن عامر راوی از مقداد رضیاللهعنه روايت میکند که قسم به خدا نمیدانم هدفش از ميل چه بود؟ آيا مسافت زمين بود يا ميلی بود که با آن چشم را سرمه میکنند. «و مردم به اندازۀ اعمالشان عرق میکنند، برخی از ايشان تا شتالنگ و برخی را تا زانوها و برخی را تا کمربند و برخی را تا بناگوش عرق میگيرد».
همچنان در صحیحین از ابوهریره روایت شده که رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم فرمود: «يَعْرَقُ النَّاسُ يَوْمَ القِيامَةِ حَتَّى يذْهَب عَرَقُهُمْ في الأَرْضِ سَبْعِينَ ذِراعا»، «آنچنان مردم در روز قيامت عرق میكنند كه عرق آنها هفتاد ذراع (گز) در زمين فرو میرود». حقیقتاً سعادتمند کسی است که در آن روز سایۀ عرش الهی را به دست میآورد.
اما این بخش حدیث: «وشابٌّ نَشَأَ بِعِبَادَة اللّه»، مراد از «نشأ» این است که: رشد کرد و زندگی خود را از کودکی در عبادت خدا آغاز کرد. خداوند متعال جوان را در این روایت منحصر کرد، نه کودک و پیر؛ زیرا که جوان بیشتر در معرض غلبۀ شهوت و قوت شوق و عشق به لهو و لعب قرار دارد، اما عبادت مداوم او با این وجود، حکایت از قوت ایمان و تقوا در او دارد.
مباركفو رحمهالله میگوید: «نَشَأَ» يعنى رشد كرد و تربيت شد «بِعِبَادَة اللّه» يعنى: نه در معصيت بلکه در عبادت خدای متعال. پس در زير سايۀ عرش قرار گرفت به خاطر اینکه دائماً خود را از نافرمانی پروردگارش حفظ کرد. (تحفة الأحوذی)
البته این به این معنا نیست که او اصلاً گناهی ندارد، زیرا هیچ کس جز پیامبران معصوم نیستند. هیچ مسلمانی نیست که گناهی نداشته باشد، خواه جوان باشد یا غیر، زیرا فرزندان آدم ناگزیر گناه میکنند. چنانکه پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرمود: «كلُّ بني آدم خطّاءٌ وخَيْرُ الخطائين التّوابُون»، «تمام فرزندان آدم گناه میکنند؛ و بهترين گناهکاران توبهکنندگان هستند». (روایت امام احمد، ترمذی و ابن ماجة از حدیث انس رضیاللهعنه)
همچنان امام مسلم در صحیحش از ابوهریره رضیاللهعنه روایت کرده که گفت: رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم فرمود: «وَالَّذِي نَفْسي بِيَدِهِ لَوْ لَمْ تُذنِبُوا، لَذَهَبَ اللَّهُ بِكُم، وَجَاءَ بِقوم يُذْنِبُون، فَيَسْتَغْفِرُونَ اللَّه تعالى ، فيَغْفرُ لَهُمْ»، «سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، اگر گناه نمیکرديد، خداوند هر آينه شما را از بين برده، قومی را میآورد که گناه کنند و به تعقيب آن از خدا آمرزش طلبند و خداوند بر ايشان بيامرزد».
به قلم: عبدالرحمن رسولی
پاسخ ها