ایمان چیست؟

به قلم: مولانا عبدالسلام عابد
ایمان عبارت از باور باطنی است بر کمال قدرت الله متعال که در آن هیچ شکی رخنه نکرده باشد الله متعال میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ» [حجرات:15] «بیگمان مؤمنان کسانی اند که به الله و رسول الله ایمان دارند، باز شک نکنند و در راه الله متعال جهاد کنند با مال وجان اینها مؤمنان راستین اند».
در نخستین آیات سوره بقره فلاح و رستگاری را از آن متقیان میسازد، در گام نخست ایمان به غیب را شرط برای فلاح و رستگاری دانسته است. در حقیقت ایمان به غیب نخستین دریچهای است که جهت رسیدن به فلاح و رستگاری از آن عبور میشود؛ ایمانی که توسط آن از مرتبه حیوانیت که همه چیز تنها با حواس ظاهری درک میکند به مرتبه انسانیت میرسد و توسط آن موجود حقیقی را بزرگتر و شاملتر از آنچه میداند که توسط حواس آن را درک میکند؛ توسط ایمان درک میکند که ماورای محسوسات یک قدرت و حقیقت بزرگی وجود دارد که نشأت و پیدایش مخلوقات محسوس از آن قدرت است که عبارت از حقیقت ذات الهی است که حواس ظاهری از درک آن عاجز است «لَاتُدرِكهُ الأَبصَارُ وَهُوَ يُدرِكُ الأَبصَار» این است که الله متعال در آیات نخست سوره بقره مطلق فلاح و کامیابی را در ایمان به غیب میداند: «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ».
امور ذیل را هر مؤمن به خاطر سپرده و بر آن اذعان داشته باشد.
نخست: الله متعال بندگان خویش را به اموری میآزماید که مخالف خواستهها و پسندیده هایشان است، که در این قسمت عدهای به قضا و قدر الهی در نهان و آشکار تسلیم شده هر حالتی را که به آن روبرو میشوند، به الله متعال و قدرت کامله ماورای اسباب نسبت داده و مستحق خلافت روی زمین، قیادت و پیشوایی مردم میشوند که به تبع آن نصر و یاری الله متعال شامل حالشان میشود؛ در مقابل عده دیگری اند که همه اشیا را به امور مورد دید و مشاهده ارتباط داده در صورت عدم تطابق وسایل ظاهری با خواستههایشان عدم رضایت را نشان داده قطعا که نصرت الهی شامل حالشان نمیشود.
دوم: الله متعال کسانی را مورد حمایت و نصرت خویش قرار داده که به اسباب ظاهری اعتماد نکرده بلکه به الله متعال پناه میبرند و در تمام امور و کارهای دنیا بخصوص در امر جنگ الله متعال را متولی میداند. الله متعال میفرماید:
«إِنَّ وَلِيَّيَ اللهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ» [اعراف:196] «ولی و متصرف در تمام امور من الله است آنکه کتاب را نازل کرده و او است سامان بخش امور نیکان».
در این آیه سامان بخشیدن برای صالحان تخصیص یافته است و ایمان منشأ تمام اعمال صالحه و نیکیها است. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وسلم در ترکیز معنای ایمان و ذهنیتسازی مؤمنان میکوشد تا حقیقت الوهیت الله در قلبهایشان به حدی جا پیدا کند که تصور و درک آنها تغیر یابد آن تصوری که قبلا داشتند و هرچه را به ظاهر مقایسه میکردند و به این نتیجه برسند که وسایل ظاهری را اعتباری نیست. در حقیقت تمام امور وابسته به امر الله است که ایمان قوی و استوار میخواهد.
مسلمان در مقابل خوشیها و ناخوشیهای دنیا، تکالیف، مصائب و رنجهای آن به ایمان قوی نیازمند بوده و رضایت کامل به قضا و قدر الهی داشته باشد تا اینکه تمام آنچه که با او روبرو میشود، به تقدیر سپرده خوشیها را شاکر و مصیبتها را صبر وشکیبایی پیشه کند، این دو مورد خوشی و اندوه را پیامبر صلی الله علیه وسلم مایه قوت مؤمن و زمینه خیریت آن دانسته میفرماید: «عجبًا لأمر المؤمن، إنَّ أمرَه كلَّه خير، وليس ذلك لأحدٍ إلاّ للمؤمن، إن أصابته سرّاءُ شكَر فكان خيرًا له، وإن أصابَته ضرّاء صبرَ فكان خيرًا له». (امر مسلمان شکفتانگیز است، چون هر کار وی خیر است و این بجز از مؤمن برای کسی دیگری نیست، اگر خوشحالی شامل حالش شود آن را سپاس کرده برایش خیر است و اگر مصیبتی برایش میرسد شکیبا بوده برایش خیر است). [رواه مسلم]
این فرمودۀ گهربار پیامبر اسلام تقویت روحی برای یک مسلمان است که با وجود شکست و برخورد با رنجها به زمین نمیافتد و مایوسی را در قلب خود جا نمیدهد؛ دوباره بر پا ایستاده و میرزمد. اما کسی که این روحیه را نداشته و هر چی را به اسباب ظاهری آن ارتباط میدهد با شکست خود یأس و نا امیدی را در قلب جا داده دوباره به پا نمیایستد.
ما درجهت مهار نمودن و کنترل غضب و حاکمیت بر نفس نیازمند ایمان قوی هستیم گاهی غضب و قهر انسان به حدی بر انسان حاکم میشود که انجام کارش را نمیداند سر انجام موجب شکستاش میگردد، یا اینکه در میدان نبرد با چیزی بر میخورد، مثلا مال غنیمت یا از اسیران کنیز که نفس خواهان آن است آن را میطلبد که اگر در چنین مرحله حساس و سرنوشت ساز، به تصاحب آن اقدام کند، بدون شک که عواقب ناگواری خواهد داشت که از آن جمله امکان مواجه شدن با شکست است. از این جهت است که پیامبر اسلام صلی الله عليه وسلم کسی را که بر نفس خود حاکمیت دارد پهلوان معرفی میکند: أَنَّ رَسُولَ اللهِ> قَالَ: «لَيْسَ الشَّدِيدُ بِالصُّرَعَةِ إِنَّمَا الشَّدِيدُ الَّذِي يَمْلِكُ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ»، (پهلوانی به سرعت و تیزی و یا زور بازو نیست، بلکه پهلوان کسی است که هنگام غضب و قهر بر خود حاکم بوده و خود را کنترل کند). [صحیح البخاری، رقم الحدیث 6114]
ایمان قوی توکل انسان را میافزاید، ترس در مقابل دشمن ندارد، حتی از مرگ هراسی ندارد، چون ایمان قوی او را انگیزه میدهد که بدون اجل مرگ نیست: «وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ الله كِتَاباً مُّؤَجَّلاً» [آل عمران:145] «سزاوار نیست نفسی را که بدون اراده و اذن الله متعال بمیرد».
ایمان قوی به تعداد و وسایل جنگی نگاهی ندارد بلکه ارتباط عمیقی که با الله متعال دارند، فوق طاقتها و نیروهای ظاهری برایشان جلوه میکند، افراد ماتحت فرمان طالوت را نگاه کنید چگونه الله متعال ظن و گمان آنها را وسیله کامیابی قرار میدهد؟
«قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ» [بقره:249] «آنانیکه گمان ملاقات با الله متعال را داشتند گفتند: بسا اوقاتی گروه اندگی بر گروه بزرگ به اراده پروردگار و چیره میشوند و الله با صابران است».
این گروه را بنگرید که مجرد ظن و گمان آنها به ملاقات الله سبب جلب نصرت الهی شد، چه بسا برسد به حالتی که این عقیده و باور به یقین برسد. ولی متأسفانه مشکل امروزی این است که نیتها فاسد و اعمال زشت اکثریت مسلمانان را تحت پوشش قرار داده و به مرور زمان ایمانها ضعیف گشته که سبب ضعف و ناتوانی مسلمانان شده است که نتیجتاً دشمن بر آنها چیره شده است.
Responses