تغییر موفقیت‌آمیز

«إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد:۱۱) «همانا خداوند حال قومی را تغییر نمی‌دهد تا آنکه آنان حال خود را تغییر دهند.»

این، حقیقتی از زندگی است که شکی در آن نیست. این آیۀ کریمه اشاره‌ای روشن دارد به این‌که تغییر موفق یا تحول یک واقعیت به‌سوی بهتر، نخستین گام‌ها را در وجود کسانی می‌طلبد که خود، مسئولیت آن واقعیت را بر عهده دارند؛ چه به‌صورت افراد، و چه در قالب نهادهایی چون کیان‌های سیاسی، اداری، مالی و دیگر ساختارها. به‌عبارت واضح‌تر: چه شرکت باشد، چه وزارت، چه کشور و چه یک ملت.

روایتی هست که روزی پادشاهی بر سرزمینی وسیع حکومت می‌کرد. او تصمیم گرفت سفری طولانی را با اسب انجام دهد. اما هنگامی که از سفر بازگشت، متوجه شد کف پاهایش به‌شدت متورم شده است، زیرا خیابان‌ها سنگ‌لاخ و ناهموار بودند. او فرمان داد تمام خیابان‌های شهر را با پوست بپوشانند!

اما یکی از مشاوران، پیشنهادی هوشمندانه‌تر داد که برای پادشاه معقول‌تر بود: گفت، بهتر است تکه‌ای کوچک از پوست تهیه کنیم که فقط زیر پای شما قرار گیرد و از آسیب پاها جلوگیری کند. پادشاه پذیرفت، و از انجام کاری بزرگ اما بی‌فایده پرهیز شد. همین ایده، سرآغاز ساخت «کفش» بود.

درس این داستان این است که اگر می‌خواهید در این زندگی شاد باشید، سعی نکنید تمام زندگی یا تمام دنیا را تغییر دهید؛ بلکه ابتدا تغییر را از خودتان آغاز کنید، تلاش‌تان را در این مسیر سرمایه‌گذاری نمایید، و سپس به‌تدریج آنچه در اطراف شماست تغییر خواهد کرد—به اندازه‌ای که در توان‌تان است.

اگر کسی بخواهد واقعیت یک شرکت ورشکسته، یا یک وزارت‌خانه‌ی بی‌نظم، یا حتی کشوری با شرایط نامناسب را دگرگون کند، باید ابتدا تغییر در کسانی رخ دهد که قصد دارند آن تحول را پدید آورند؛ چه این تغییر شامل بازآموزی و تربیت آن‌ها باشد، و چه کنار رفتن‌شان از موقعیت‌های مدیریتی. پس از آن است که می‌توان به تغییر سیستم‌ها، رویه‌ها و قوانین موجود در آن ساختارها پرداخت. به این ترتیب، این افراد نخستین گام‌ها را در عملی کردن آن آیه‌ی شریف یا یکی از مهم‌ترین قوانین زندگی درباره‌ی تغییر برداشته‌اند: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ.»

بر اساس این قانون، تغییر یک جامعه یا سازمان به‌سوی بهتر شدن، مستلزم آن است که همهٔ افراد فاسد، ستمگر، آشوب‌طلب، منافق و کسانی که از وضعیت موجود سود می‌برند، درگیر این فرایند تغییر شوند. چنین تحولی با آرزوها و رویاها محقق نمی‌شود، بلکه تنها با اقداماتی سنجیده، بر پایهٔ دیدگاه‌های صحیح و آینده‌نگر، و به‌دست انسان‌هایی پاک‌نهاد و امین تحقق می‌یابد—افرادی که تغییر را تنها راه مؤثر برای تبدیل یک واقعیت منفی، ناامیدکننده و تاریک به واقعیتی مثبت، امیدوارکننده و روشن می‌دانند.

 

تغییر، تنها زمانی واقعاً مؤثر خواهد بود که از خواسته‌ای شدید، قاطع و استوار سرچشمه بگیرد. در غیر این صورت، اجرای روند تغییر به شکلی مطلوب انجام نخواهد شد و در نتیجه، تأثیر مثبتی بر واقعیت مورد نظر نخواهد گذاشت. از همین رو، یکی از شروط اساسی هرگونه تحول، وجود خواسته‌ای عمیق و شدید برای ایجاد آن است. واژهٔ «شدید» دقیقاً همین معنا را می‌رساند؛ یعنی گرسنگی، اشتیاق و عطشی در دل کسانی که خواهان تغییرند، چنان که هیچ مانعی نتواند میان آن‌ها و تحقق این هدف فاصله بیندازد.با همین روحیه، همین تعهد و همین ارادهٔ استوار است که واقعیت‌ها دگرگون می‌شوند. چراکه این، منطق درست تغییر است؛ همان منطقی که در آیهٔ کریمه برجسته شده،

نقطهٔ آغاز، همواره در درون است: چه در وجود اشخاص، چه در نظام‌ها و رویه‌ها، چه در اخلاق و ارزش‌ها، و چه در هر آنچه به فروپاشی یا افول وضعیت یک نهاد یا ملت منجر شده است. سپس، این تغییر کم‌کم به محیط بیرونی و فضای پیرامون گسترش می‌یابد.

در این مسیر، پیامبر گرامی‌مان (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بهترین الگو و اسوه برای ماست. او با الهام از هدایت الهی، چگونه توانست واقعیتی سخت، تاریک، جاهلانه و فرو‌رفته در ظلم و فساد را دگرگون کند و آن را به جامعه‌ای تبدیل نماید سرشار از نور، دانش، عدالت و ایمان؟

پاسخ روشن است: او از درون آغاز کرد.

نخستین گام او، دعوت خانواده و نزدیکانش بود؛ پیام را ابتدا به آنان رساند و پایه‌های نخستین تحول را با آن‌ها بنا نهاد. سپس، با دقت و حکمت، کسانی را برگزید که در این فرایند بزرگِ تغییر، نقش‌های کلیدی داشتند. این مسیر تدریجی و حکیمانه، در مدت سه سال گسترش یافت و با تأیید و یاری خداوند، گام به گام به‌سوی کمال رفت. سرانجام، فرایند تحولی که پیامبر آغاز کرده بود، در طول ۲۳ سال با رویدادها و فراز و فرودهای فراوان به ثمر نشست.

در پایان، این پیام الهی بر زبان پیامبر جاری شد: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا» (مائده:۳) «امروز دین شما را برایتان کامل کردم، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و اسلام را به عنوان دین برایتان پسندیدم.»

خداوند تبارک‌وتعالی، ضامن و پشتیبان هر کار نیکویی است. او بهترین وکیل، نگهدار و یاور ما در راه هدایت و اصلاح است.

 

نویسنده: عبدالله العمادی

ترجمه: خیرالله محمدی

 

Related Articles

ضرورت وحدت و انسجام امت اسلامی از دیدگاه علامه اقبال

مقالۀ علمی تحقیقی سرمحقق محمدکبیر(مشفق) 18/5/1402کابل افغانستان ضرورت وحدت و انسجام امت اسلامی از دیدگاه علامه اقبال الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ  وَالعَاقِبَةُ لِلمُتَّقِینَ وَالصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ…

پاسخ ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *