قرآن معجزۀ جاویدان (2)
معجزات قرآن هنگام نزول قرآن و بعد از آن تا به امروز و تا روز قیامت باقی و مستمر است تا آیات خداوند را برایمان نشان دهد قرآن حصارهای غیب را کنار زد، وقتی قرآن آمد خیلی چیزها را به چالش کشیده. اول اینکه حصار غیب را برانداخت، حصار زمان و مکان را برانداخت؛ و اما چگونه؟ غیب سه مانع دارد. اولین آنها سد مکان است یعنی همه چیز در همان لحظه اتفاق می افتد. اما من چیزی در مورد آنها نمی دانم زیرا آنها در یک مکان اتفاق می افتند و من در جایی دیگر هستم. سپس مانع زمان گذشته است که هست چیزی که گذشته بر من و من آن را شاهد نبوده ام. و سد آینده که فردا چه خواهد شد زیرا سد زمان آینده را از من مسدود کرد. من شاهد آن نیستم … بنابراین ، موانع غیب سه تا هستند… یک مانع مکان است… و دیگری حصار زمان گذشته … و دیگری زمان آینده … اگر قرآن را بخوانیم، در می یابیم که سد زمان گذشته را می شکند … و به ما می گوید که چه بر سر آن آمده است و داستانهای فرستادگان پیشین را برایمان تعریف می کند …و چیزهایی می گوید که هیچکس نمی دانست و به زبان چه کسی؟! از زبان پیامبری بی سواد نه می خواند و نه می نویسد رازهای گذشته را می گوید و دروغگویان را به چالش می کشد خداوند برای او حجاب و سد زمان گذشته را پاره کرد.
کافی است در قرآن این عبارات را بخوانی (و تو آنجا حاضر نبودی ای پیامبر) تا بدانی چقدر خداوند رسولش را از اخبار غیب گذشته آگاه کرده است. (( اي محمّد !) تو در جانب غربي ( كوه طور ) نبودي در آن دم كه ما فرمان ( نبوّت ) را به موسي ابلاغ كرديم) (و تو در آن هنگام كه قلمهاي خود را مي افكندند تا كدام يك سرپرستي مريم را بر عهده گيرد، حضور نداشتي) یعنی تو نبودی ای محمد، بلکه خدا بود که به تو خبر داد و برای تو حجاب گذشته را پاره کرد. (تو در ميان اهل مدين اقامت نداشتي تا آيات ما را بر اينان فروخواني) (تو در جانب غربي نبودي در آن دم كه ما فرمان را به موسي ابلاغ كرديم) (تو در كنار كوه طور نبودي بدان گاه كه ما ندا در داديم. ولي به خاطر مرحمتي كه پروردگارت نسبت به تو دارد) و بدین ترتیب می بینیم که قرآن بیش از یک بار حجاب گذشته را پاره کرده است تا محمد صلی الله علیه وسلم را از اخبار صحیح آگاه سازد در مورد پیامبران و رسولان گذشته و برای تصحیح آنچه از کتب آسمانی تحریف شده بود که خداوند آن را نازل کرد و راهبان و حاخام ها آن را تحریف کردند. همانا معجزه در اینجا در اصلاح تحریف های وارده رخ داد. کتابهایی که مقدم بر قرآنند. محمد صلی الله علیه و سلم، خاخامهای یهودی و راهبان مسیحی را با قرآن به چالش میکشید و به آنها میگفت این از جانب خداست و این همان چیزی است که شما در تورات یا انجیل تحریف کردید و آنها نتوانستند با این چالش روبرو شوند یا به آن پاسخ دهند زیرا چالش قرآن در پاره کردن حجاب زمان گذشته به دقیق ترین اسرار پیام های آسمانی گذشته رسید و آن را برای آنها تصحیح کرد و آنچه را که از آن تحریف کردند و آنچه را پنهان کردند، بیان کرد و آنها را به انکار آنچه در قرآن آمده است به چالش کشید ولى نتوانستند. و از آن قول خداوند متعال در سوره مریم است (اين است عيسي پسر مريم. اين، سخن راستين درباره او است، سخن راستيني كه در آن ترديد ميكنند).
بعد موضوع دوم آمد .. خداوند حجاب مکان را برای محمد صلی الله علیه وسلم پاره کرد و یکی از دقیق ترین امور را که همان گفتگوی نفس است به وجود آورد و اینجا پیش از شروع دوست دارم در ذهنمان خوب جا بگیرد که قرآن کلام خداوندی است که تلاوت آن عبادت است و این است که بدون تعدیل و تغییر باقی می ماند و هیچکس جرات نمی کند به آن دست بزند یا آن را بسوزاند، پس این سخنان دلیلی علیه محمد صلی الله علیه و سلم می تواند باشد و اگر قرآن چیزی به ما بگوید و خلاف واقع شود، نابودی کل دین صورت می گیرد. قرآن جدیت آنچه را می گوید روشن کرده است.. (در دل به خود ميگويند: پس چرا ما را به خاطر گفتههايمان كيفر نميدهد؟!) معنی این حرف ها چیست؟ یعنی چالشی عمیق. قرآن در اینجا به آنها نمیگوید: «من حصار گذشته را شکستم.» و من اخبار پیشینیان را به شما گفتم. بلکه فرمود: حصار جان را درهم می شکنم و آنچه را در جان شماست به شما می گویم آنچه در سینه هایتان است آنچه را که لب هایتان زمزمه نکرده است. کافی بود که محمد را تکذیب کنند و بگویند چرا با خودمان در این مورد صحبت کنیم؟! اگر در درون خودشان این را می گفتند این بزرگترین دلیل برای تکذیب محمد و اعلام اینکه او سخنان نادرستی می گوید خواهد بود. همانگونه که قرآن در شکستن حجاب مکان در درون روح انسان وارد شد و در روح کسانی از غیر مؤمنان که علاقه مند به تخریب اسلام هستند. قرآن در سخنانی که تلاوتش عبادت است و هیچ تغییر و تبدیلی در آن رسوخ نمی کند فرمود: (آيا نديدهاي كساني را كه از نجوا نهي شدهاند، ولي آنان به سوي چيزي برميگردند كه از آن نهي گشتهاند، و براي انجام گناه و دشمنانگي و نافرماني از پيغمبر، با همديگر به نجوا ميپردازند، و هنگامي كه به پيش تو ميآيند بگونهاي تو را سلام ميگويند كه خدا تو را بدانگونه سلام نگفته است. در دل به خود ميگويند: پس چرا ما را به خاطر گفتههايمان كيفر نميدهد؟ ! دوزخ بسنده ايشان است. داخل آن خواهند شد و با آتش آن خواهند سوخت، و چه بد سرانجامي و چه بد جايگاهي است!)… خدای متعال راست گفته است .. فرمود آنچه در جان غیر مؤمنان می گذرد.
آیا حجاب مکان بیش از این چالش دارد؟ چالشی فراتر از توانایی همه اختراعات بشری است که علم اکنون برای نفوذ به حجاب های مکان به دست آورده است. در واقع چالش در چیزی ظاهر شد که غیر مؤمنان مشتاق پنهان کردن آن هستند. زمانی که انسان غیر مؤمن مشتاق است چیزی را پنهان کند، نزد شما می آید و به شما سوگند یاد می کند که این درست است در حالی که این به خودی خود درست نیست و تلاش می کند تا با سوگند خوردن آن را از دید مردم پنهان کند و خداوند متعال ميآيد و قرآن را از جان اين مردم جدا ميكند و آنچه را كه در آن است، چالشی بزرگ و آشكار است. و خدای سبحان می فرماید: (به خدا سوگند ميخورند كه اگر ميتوانستيم با شما حركت ميكرديم . آنان ( در واقع با اين عملها و اين دروغها ) خويشتن را تباه و هلاك ميكنند ، و خدا ميداند كه ايشان دروغگويند). و همچنان خداوند متعال می فرماید. (براي شما سوگندها ميخورند تا از آنان درگذريد و خوشنود شويد . تازه اگر هم شما از آنان درگذريد و خوشنود شويد ، خداوند ( از ايشان خشمگين است و ) از گروهي كه سر از فرمان تافته و بر دين شوريده باشند ، در نميگذرد و خوشنود نميشود) و همچنان می فرماید (چنين كساني بگونه آگاهانه سوگند دروغ ياد ميكنند).
وقتی که قرآن به اینجا میآید، برای مردمانی که ایمان ندارند، آنها را ملامت میکند و پرده نفس آنها را پاره کرده و آشکار میسازد آنچه در دل و جلوی آنهاست و دروغ و ریا و منافقتشان را فاش میکند. به عبارت دیگر، ایشان را در میان جامعه آشکار مینماید و از دروغ و ریا و منافقتشان در سرتاسر دنیا خبر میدهد. یعنی ایشان را پیش مردم نهان نمیدارد و ایشان را در مقابل جامعه تحقیر کرده است. اگر این اظهار نظر صحیح نبود، آنها ممکن بودند بگویند: “ما دروغ نگفتهایم، ما راستگو هستیم.” اما محمد بیتردید ایشان را آشفته کرد، به طوری که نتوانستند جواب دهند و به دلیل اینکه قرآن پرده نفس آنها را شکافت، هیچ اقدام بیشتری از خود ننمودند و پس از آشکار شدن حقیقتشان به خود پناه گرفتند. اگر این قرآن از جانب خدا نبود، نمیتوانست به درون نفوس انسانها نفوذ کند، که یکی از اسرار دقیق دنیاست که تاکنون هیچ کس نتوانسته به آن دست یابد. به همین دلیل قرآن با چالش به دنیا میآید، که با کلامی که تا روز قیامت باقی می ماند و با تلاوت آن عبادت میشود، هیچ کس نمیتواند حرفی در آن تغییر دهد تا آنچه در دل انسان است فاش شود و در مقابل مردمان به رخ بیاید. این مسئله به قول خودشان پوشانده نشده است و حتی آنقدر مهم است که تا به حدی به حفظ آن علاقهمندند که حتی به سوگند با نام خدا دروغ میگویند تا مردم باور کنند. قرآن به همه اینها حمله میکند و همه را آشکار میسازد. آیا میخواهید چیزی بیشتر از این معجزه بدانید؟
سپس، بعد از اینکه قرآن پرده آینده را پاره کرد، باید در مراحل مختلف در مورد آینده صحبت میکرد. مرحله معاصر، تا مطمئن شوند اهل رسالت و ایمان و غیر مؤمنان میدانند که این حق است؛ و مرحله دور آینده برای آنکه هر عصر از عصور پس از نزول قرآن بداند که این کتاب الله، حق است. از اینجا شروع میشود چالش. برای معاصرین، در مورد رخدادهای نزدیک صحبت میشود و برای جهان، در مورد حقایق کل دنیا. در اینجا باید به یک نکته مهم اشاره کنم که استفاده از حرف “سین” در قرآن مورد بحث است. حرف “سین” به عنوان یک حرف در زبان عربی فقط برای رویدادهای آینده استفاده میشود. قرآن حفظ شده و به عنوان کتاب مقدس تلاوت میشود، و تا روز قیامت حفظ میشود. این به این معناست که هیچکس نمیتواند حتی یک حرف در آن را تغییر یا انکار کند. بلکه همیشه به همان شکلی که نازل شده، تلاوت میشود. بنابراین، اطلاعاتی که قرآن از وقایع آینده میآورد، این واقعیت را در مسأله ایمان ثابت میکند و به دین آن ها حمله میکند، به خصوص اگر برهان شود که گفتههای قرآن غلط است. از این رو، اظهارات قرآن در مورد وقایع آینده، به ثبوت اعتقادات ایمانی مربوط است و اگر نشان داده شود که غلط است، به جوهر دین حمله میشود.
در ادامه به آیه دیگری میپردازیم که پیامبر آن را میخواند: (نابود باد ابولهب ! و حتماً هم نابود ميگردد. دارائي و آنچه ( از شغل و مقام ) به دست آورده است ، سودي بدو نميرساند ( و او را از آتش دوزخ نميرهاند). به آتش بزرگي در خواهد آمد و خواهد سوخت كه زبانهكش و شعلهور خواهد بود. و همچنين همسرش كه ( در اينجا آتش بيار معركه و سخنچين است در آنجا بدبخت و ) هيزمكش خواهد بود. در گردنش رشته طناب تافته و بافتهاي از الياف است.) این آیات درباره عموی پیامبر است و در مورد دشمن اسلام، یعنی ابو لهب، که دشمن اسلام بوده و با مخالفتش با اسلام شناخته میشده است. قرآن به او پیشبینی میکند که با یک ضربه به بینی خود نابود میشود، و محل ضربه هم مشخص شده است. سپس این پیشبینی به حقیقت پیوسته و او در نبرد بدر در همان حالتی که در قرآن آمده، کشته شد. کدام انسان میتواند محل و مکان ضربه را به این دقت مشخص کند؟ کدام انسان میتواند با اطمینان بگوید چه اتفاقی بعد از یک ساعت رخ خواهد داد؟ وقایع آینده و چالش قرآن به این تبدیل میشود که اگر یک شخص از این اظهارات قرآن استفاده کند، تاکید دارد که این اتفاق حتماً خواهد افتاد. این توانایی فقط در اختیار کسی است که قادر به این است که از این اظهارات به صورت آگاهانه استفاده کند، و این فقط خداوند عز و جل است. به همین دلیل قرآن اظهار میکند که چه اتفاقاتی بعد از هزاران سال خواهند افتاد. همچنان ابو لهب می توانست براحتی کلمه شهادت را بر زبان بیاورد و پیش بینی قرآن را تکذیب کند. قرآن با قاطعیت آخرت ابو لهب را نشان می دهد و از دوزخی بودن ابو لهب اطمینان میدهد. این کار به صورت آگاهانه صورت گرفته است و ابو لهب در دوران حیاتش دوزخی بودن خود را دانست و اگر ابو لهب میخواست که اسلام را رد کند و گفته خداوند را به چالش بکشد خیلی راحت می توانست با خواندن کلمه (أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد أن محمدا رسول الله) اسلام خود را اعلان کند و اینگونه کافران همه پیروز می شدند و قرآن تکذیب می شد و اگر ابو لهب مقدار اندکی ذکاوت می داشت حتما چنین کاری می کرد ولی کفر بر دل آن ها چنان داخل شده بود که چشمان دل و سر شان را کور کرده بود. آیا معجزه دیگری میخواهید بدانید؟
سپس به نکته دیگری میپردازیم، یعنی اینکه قرآن چه اطلاعاتی را برای غیر عربها و برای دوران پس از عصر پیامبر گذاشته است. مثالهای زیادی وجود دارد و جای کافی برای توضیح همگی وجود ندارد، اما من سعی میکنم چند مثال را در زمینه عجایب قرآن در عصر پیامبر برای غیر عربها بیان کنم. به عبارت دیگر، چه اخباری از امور الهی در زمین برای انسانیت در آن زمان و بعد از آن زمان که در عصر پیامبر نهان بوده است، بر میآورد؟
قضیه ای که در اینجا مطرح شده، مربوط به دو امپراطوری، یعنی رومیها و فارسها، است. در آن زمان، فارسها و رومیها به دینی ایمان نداشتند و در حال مخالفت با هر یک از دینها بودند. حالا سوال این است که کدام یک از این دو امپراطوری نزد مؤمنان نزدیکتر است؟ رومیها به عنوان اهل کتاب شناخته میشوند، اما فارسها به عنوان مشرک و کافر شناخته میشوند. در جنگی بین این دو امپراطوری، رومیها شکست خوردند و فارسها پیروز شدند. در اینجا، مشرکان از این پیروزی خوشحال بودند چرا که کفر پیروز شد و مؤمنان از این حادثه ناراحت بودند چرا که یک جنس از ایمان شکست خورد. در این لحظه، خداوند سبحان وارد ماجرا میشود تا این غم را از دل مؤمنان بردارد. در آیهای که در خاتم کتب یعنی قرآن که تلاوتش محفوظ و متعبد است چنین آمده است، خدا میفرماید: «الم . غُلِبَتِ الرُّومُ . فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ . فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ . بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ» ترجمه: (الف . لام . ميم . روميان شكست خوردهاند. ( اين شكست ) در نزديكترين سرزمين ( به سرزمين عرب كه نواحي شام است ، رخ داده است ) و ايشان پس از شكستشان پيروز خواهند شد . در مدّت چند سالي . همه چيز در دست خدا و به فرمان او است ، چه قبل ( كه روميان شكست خوردهاند ) و چه بعد ( كه آنان پيروز ميگردند . ضعف و قدرت و شكست و پيروزي و غيره آزمون خداوندي است ) . در آن روز ( كه روميان پيروز ميگردند ) مؤمنان شادمان ميشوند . ( آري ! خوشحال ميشوند ) از ياري خدا . خدا هر كسي را كه بخواهد ياري ميدهد ، و او بس چيره ( بر دشمنان خود ) و بسيار مهربان ( در حق دوستان خويش ) است.)
سپس قرآن به تحدی و چالش میپردازد: «وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» ترجه: (اين وعدّهاي است كه خدا داده است ، و خداوند هرگز در وعدهاش خلاف نخواهد كرد ، وليكن بيشتر مردم ( كه كافران و مشركان و منافقانند ، اين را ) نميدانند). این قسمت از قرآن حاوی چه اتفاقی است؟ آیا محمد صلى الله عليه وسلم میتوانست نتیجه یک نبردی که چند سال بعد از آن رخ میداد را پیشبینی کند؟ آیا یک فرمانده نظامی، با تمام قدرت و دانشی که داشته باشد، قادر به پیشبینی نتیجه یک نبرد پس از چند سال از وقوع آن است؟ چه برسد به اینکه او پیشبینی کند که بعد از چند سال، در یک نبرد بین فارسها و رومیها، رومیها پیروز خواهند شد. آیا محمد صلى الله عليه وسلم برای خود اطمینان داشت که این مدت زمان را زنده بماند و این نبرد را شاهد شود؟ حتی ابوبکر هم به اطمینان این امر رایزنی کرد، چرا که شرط آورد که اگر قرآن در این امر درست نباشد، میپذیرد که رایزنی را با فردی دیگر باخته است. بعد از آمدن این آیه و رایزنی ابوبکر صدیق رضی الله عنه شما چه فکر می کنید که اگر آنچه قرآن ادعا کرده بود اتفاق نمی افتاد؟ آیا آبرویی برای محمد صلی الله علیه وسلم و پیروان آن باقی می ماند؟ آیا صداقت کلام آیات قرآن زیر سوال نمی رفت؟ چه اتفاقی میافتاد اگر معرکهای بین روم و فارس رخ نمیداد؟ یا اگر معرکهای اتفاق میافتاد و روم در آن شکست میخورد، آیا هر انسانی ممکن بود قرآن را باور کند یا به این دین جدید ایمان بیاورد؟ سپس، اگر قرآن از سوی محمد آمده است، چه چیزی باعث میشود او در یک مسأله غیبی از این قبیل وارد شود؟ هیچ کس از او نخواسته است که درگیر چنین مخاطرهای شود، مخصوصاً که کسی از او این مسئله را نپرسیده است و هیچ انسانی هم در این مسأله تحت کنترل او نیست. اما کسی که این موارد را اظهار کرده، خود خداست. این ویژگی باعث میشود که این مسأله که در قرآن بیان شده، به یقین اتفاق بیافتد. چرا که گوینده این واقعه دچار محدودیتهای زمان و مکان نیست. او حاکم بر همه زمانها و مکانها و هیچ محدودیتی بر او اثر نمیگذارد. از همین رو، این جریان جنگ بین روم و فارس رخ داد و روم به واقعیت پیروز معرکه شد، همانطور که قرآن پیشبینی کرده بود. به این ترتیب، قرآن در زمان نزول خود چالشی را برای عربها و غیر عربها ایجاد کرد، نه تنها با مسلمانان بلکه با غیر مسلمانان نیز، و از آنجا که ایشان را از آنچه پیش از این میافتاد مطلع کرد، ایشان را به ایمان دعوت کرد. اگر به این نتیجه برسیم، میتوانیم اثبات کنیم که قرآن در زمان نزول خود چالشهایی را برای عربها و غیر عربها ایجاد کرده است. اما چون گفتیم قرآن زمان و مکان خاصی ندارد و تا قیام قیامت باقی میماند، چگونه میتواند چالش ایجاد کند؟ بنابراین، برای اینکه قرآن به چالش اجیال آینده بپردازد، باید دائماً یک معجزه داشته باشد که به هر جیلی داده شده و این ویژگی در قرآن وجود دارد. چرا که در قرآن مواردی آمده که اگر کسی زمان نزول قرآن را به دیگران اطلاع داده بود، اغلب آنها او را دیوانه میپنداشتند، اما این موارد برای اجیال آینده آمده است و هیچ کس نمی تواند آن ها را تکذیب کند.
منبع: اسلام اونلاين
مترجم: فرهاد سپهری
Responses