توکل منافی اسباب نیست

توحید، محوری‎ترین آموزه اسلام و قرآن است. از این رو برای فهم و تحلیل هر مساله‌ای از مسایل دین، می‎‎بایست به عنصر توحید توجه داشت. توحید محوری به معنای آن است که هیچ چیزی را نمی‎توان و نباید بیرون از دایره وحدت در همه ابعاد و جهات آن دید. این بدان معنا خواهد بود که اسباب و ابزارهایی که در زندگی، حضور مستقیم و جدی دارند و نیز تنوع و تعدد آن برای تحقق امری، نمی‎تواند به دور از توحید دیده شود.  در مساله نقش اسباب و عوامل در زندگی بشر همانند هر امری دیگر، افراط و تفریط هایی صورت گرفته است، به گونه‌ای که برخی به طور کامل منکر نقش اسباب ظاهری و باطنی می‎‎شوند و آن را به کلی در تحقق هر چیزی بی‎تأثیر می‎‎دانند. از سوی دیگر، گروهی به اسباب، چنان بها و ارزش می‎‎دهند که اصولا منکر تأثیرگذاری خداوند به طور مستقیم و یا غیر مستقیم می‎‎شوند. این تفکر و اندیشه به ویژه در میان کسانی که خداوند را تنها در نقش آفریدگاری و خالقیت تجسم می‎‎کنند به شدت رواج دارد و بی‎توجه به نقش پروردگاری و ربوبیت خداوندی،همه چیز را به اسباب نسبت می‎‎دهد. یکی از اندیشه‎های کلیدی اسلام، مساله توکل است. آیات بسیاری در قرآن و روایات بی‎شماری در کتابهای احادیث به مساله توکل پرداخته است. از آن جایی که توکل در تفکر اسلامی و قرآنی ارتباط تنگاتنگی با مساله اسباب و نقش آن دارد، در بحث حاضر به بررسی آن در نگرش قرآنی پرداخته می‎‎شود و تحلیل قرآن از نقش پروردگاری خداوند و مساله اسباب و نقش آن ارائه می‎‎گردد که اینک با هم آن را از نظر می‎‎گذرانیم.

 پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم قوی‎ترین شخص در امت است که توکل ایشان بالاترین توکل در روی زمین است، در هجرت اسباب را آماده کرد از قبیل: شتر و توشه راه و انتخاب همراه سفر و جانیشینی که خلیفه ایشان باشد در مکه با وجود این انتخاب راهی که ظاهرا به سوی سمت مخالف مدینه منوره است، اما در حقیقت به سمت مدینه منوره منتهی می‎‎گردد.

توكل كه در شرع مقدس به آن اشاره و مورد تأكيد فراوان واقع شده، عبارت از آن است كه، قلب در تمام امور به خداوند متعال اعتماد نموده و از غیر او منقطع شود، وقتی امری را اراده می‎‌کند و به منظور رسيدند به آ ن، متوسل به اسباب عادی‌ای كه در دسترس اوست می‎‌شود، بايد چنين معتقد باشد كه تنها کسی كه مستقل به تدبیر امور است خداي سبحان است، و استقلال و اصالت را از خودش، و از اسبابی كه در طریق رسيدن به امری، مورد استفاده قرارمی‌دهد، نفی نموده و بر خدا توکل و اعتماد نماید؛ بنابراين تحصيل اسباب و وسايل طبيعی هیچ‌گونه منافات با توكل ندارد، مشروط به اينكه انسان بر اسباب تكيه و اعتماد نكند بلكه اعتمادش تنها بر خدا و آرامش و سكونش فقط با نام خدا باشد، به اسباب و عوامل طبيعی به صورت ابزار و وسيله نگاه كند نه به عنوان علت تامه، چنانكه در تاریخ نمونه‌های فراوان از این قبيل وجود دارد، از باب نمونه و مثال، كارد برّنده و تيزی كه وسيله قطع كردن و بريدن است، گلوی نازک و نرم حضرت اسماعيل علیه‌السلام را نبريد، و اين خاصيتش را به فرمان خداوند از دست داد، و آتش سوزان نمرود که با تپه‌ای از هیزم، روشن و برافروخته شده بود و شعله‌های آن به طرف آسمان زبانه می‎‌کشید، ولی برای ابراهيم خليل علیه‌السلام به فرمان خدای سبحان، نه تنها سوزنده نبود و اثرش را از دست داده بود بلكه گلستان شد، و از اين قبيل نمونه‌ها؛ بنابراين شرط توكل اين است كه انسان اثربخشی اسباب را از ذات اقدس حق تعالی بداند، و به اين نكته ايمان داشته باشد، كه اگر او نخواهد هيچ سببی مسبب خود را به دنبال نخواهد داشت، و هيچ مؤثری اثر طبيعی خود را بجای نخواهد گذاشت. اگر کسی اين مطلب را در نظر داشته باشد و به اين باور قلبی رسيده باشد، می‎‌تواند برای تهيه اسباب و وسايل معاش تلاش كند، بدون اينكه در توکلش خدشه‌ای وارد شود.

 

به قلم: مولانا عبدالسلام عابد

 

Related Articles

ضرورت وحدت و انسجام امت اسلامی از دیدگاه علامه اقبال

مقالۀ علمی تحقیقی سرمحقق محمدکبیر(مشفق) 18/5/1402کابل افغانستان ضرورت وحدت و انسجام امت اسلامی از دیدگاه علامه اقبال الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ  وَالعَاقِبَةُ لِلمُتَّقِینَ وَالصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ…

پاسخ ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *